۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

برچسب‌ها : , , , , , ,

رد پای ماندگارِ بهشتی

چند روز پیش از انتخابات بایکی از دوستان بزرگوار از نسل جوان‌های دهه‌ی پنجاه گفتگو می‌کردم٬ ایشان نکته‌ای را درباره‌ی دکتر عارف گفتند. ضمن اینکه دکتر عارف را به اصطلاح «آدم حسابی» معرفی کردند٬ در حاشیه خاطره‌ای هم تعریف کردن. آقای دکتر سعید سنجابی هم دانشگاهی آقای عارف در دانشگاه‌ استنفورد آمریکا بودند. به گفته‌ی ایشون٬ دکتر عارف در زمان انقلاب به ایران برمی‌گردد. اما بعد از مدتی دوباره به آمریکا می‌آید. وقتی دوستان دلیلش را جویا می‌شوند٬ عارف می‌گوید: «من برگشتم تا در انقلاب مشارکت داشته باشم. اما دکتر بهشتی به من گفت برگرد و تحصیل‌ات را کامل کن.» 

 حسن روحانی و دیگر طلبه‌ها در کنار بهشتی جوان

در سال‌هایی که سعی کردم از زیر بار بمباران تبلیغات رسمی بیرون بیایم و خارج از آن به مسائل نگاه کنم٬ جدا از تبلیغات کلیشه‌ای و توخالی‌ای که دستگاه‌های تبلیغاتی رسمی درباره‌ی شهید بهشتی ـ و دیگران ـ  انجام می‌دهند٬ و فارق از بغض و کینه‌ای که بسیاری از افراد (چه در داخل حکومت و چه در خارج حکومت) از بهشتی دارند٬ هرچه پیش‌تر می‌روم شخصیت ایشان را بسیار قابل درنگ و درس‌آموز می‌یابم.

بهشتی هم الفبای سیاست‌ورزی و مفهوم سیاست را خوب می‌دانسته٬ هم نگاه بلندی درباره‌ی کشور و کشورداری داشته است. البته همه‌ی اینها نسبی‌ست. یعنی به نسبت هم‌نسل‌ها و هم دوره‌ای‌ها و اطرافیان خودش. بزرگترین تفاوتِ درس‌آموزی که من در بهشتی دیدم٬ کارها و برنامه‌های بلندمدت‌اش است. بویژه در مورد کادرسازی و تربیت نیروی انسانی. به جز همین آقای دکتر عارف که مثال زدم و دکتر حسن روحانی که عکس‌اش را گذاشتم٬ خیلی‌های دیگر هم هستند که به اصطلاح زیر دست و بال شهید بهشتی بزرگ شدند و الان از چهره‌های تاثیرگذار کشور هستند. من فقط دو نمونه‌ی دیگر می‌آورم تا عمق این نگاه تربیتی روشن شود:

سید محمد خاتمی که پیش از انقلاب در مرکز اسلامی هامبورگ در کنار دکتر بهشتی پرورش می‌یابد. پس از انقلاب بلافاصله نماینده‌ی مجلس٬ وزیر فرهنگ و سپس رییس جمهور ایران می‌شود و اکنون هم از پرنفوذترین افراد در بین نخبگان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور و از دوست‌داشته‌ترین‌ شخصیت‌های ایران است. یادم می‌آید وقتی خاتمی رییس جمهور شد و تلویزیون اولین سخنرانی‌هایش را پخش می‌کرد٬ مادرم یک بار گفت:‌ چقدر این آقا من را یاد شهید بهشتی می‌اندازد!

میرحسین موسوی: که وی را می‌توان شاگرد نمونه‌ی مکتب بهشتی نامید و خودش هم همواره به این نکته اشاره می‌کند. او ـ به گفته‌ی خودش ـ تاثیر بسیار زیادی از بهشتی گرفته است. بویژه در مسائل تشکیلاتی و نگاه سیاسی. این پیوند اینقدر قوی است که میرحسین درست پیش از اعلام کاندیداتوری‌اش در سال ۸۷٬ در همایش تشکل و تحزب٬ از بهشتی به عنوان نمونه‌ی نگاه تشکیلاتی یاد می‌کند و آن را الگوی خود می‌داند. نزدیکی میرحسین با فرزندان شهید بهشتی٬ نشان از این پیوند قوی دارد. 

میرحسین موسوی در کنار آیت‌الله بهشتی

به جز این دو بزرگوار (که من هردوشان را بسیار بسیار دوست دارم) چهره‌های ریز و درشت پرشماری هستند که زیر بال و پر بهشتی پرورش یافته‌اند و فقط به شخصیت‌های سیاسی هم محدود نمی‌شوند و با اطلاعات محدودی که من دارم٬ حداقل تا یک نسل دیگر٬ افرادی که به شکل‌های گوناگون وابسته به «مکتب بهشتی» هستند٬ در امور کشور نقش‌های پررنگی را بازی خواهند کرد.

در کنار همه‌ی تمجیدها و انتقادهایی که به شهید بهشتی می‌شود٬ این روزها که همزمان با سالگرد شهادت ایشان است٬ به نظرم آمد که به این جنبه از شخصیت وی کمتر توجه می‌شود و فکر می‌کنم می‌شود از این ویژگی٬ درس‌ گرفت و آن را به‌کار بست. 

0 دیدگاه:

ارسال یک نظر