۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

برچسب‌ها : , ,

خوابِ روشنفکری

دیشب خواب پیچیده و عجیبی دیدم.  در یک بخش ازخواب، دیدم در جمعی هستم که تعدادی از اندیشمندان ایرانی هم اونجا هستند.  یکی از فیلسوفان روشنفکر خیلی محترم و البته پیشکسوت هم در جمع بود. از من پرسید چه کارا داری می‌کنی؟ گفتم  «دارم جزوه‌های برخی از درس‌هام را  بازنویسی و به فارسی ترجمه می‌کنم تا بعدش به صورت رایگان و همگانی منتشر کنم.» مکثی کرد و گفت: «چه کاریه خب! انتظار داشتم کار جدی تری انجام بدی!» منم چشمام رُ تو چشاش انداختم و گفتم  «می‌خوام اینا رُ منتشر کنم تا سم و زهر اندیشه‌های بی‌خاصیتی که شما تو کله‌ی ما کردین را بیرون بکشم.  اندیشه‌هایی که از جامعه‌ی ما و بویژه هم نسل‌های من ارزش‌زدایی کرد و روح کنش‌گری و سازندگی را در ما کشت. تفسیرهایی که ما رُ به سمت خمودگی و پوچ‌گرایی و غز زدن‌های مدام ولی بی‌خاصیت کشوند. اندیشه‌هایی که ما رُ از تاثیر گذاشتن در سرنوشت خودمون دور و غافل کرد.»
...
نکته اینکه هروقت روی زمین می‌خوابم، خواب‌هایی می‌بینم که بعدش من رُ به فکر فرو می‌برن. آیا رابطه‌ای هست بین رو زمین خوابیدن یا روی تخت نخوابیدن و خواب‌دیدن؟

2 دیدگاه:

  1. جالب بود.
    صد البته رابطه‌ای هست. این متن رو که خوندم یاد متن دیگه‌ای افتادم که یادم نیست کی خونده بودم:

    http://www.zafu.net/sleepergonomics.html

    پاسخحذف