۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

نازنين پوينده در لوموند

مجله ی لوموند ( که جزء گروه نشريات لوموند است) گزارشی از زندگی و اثرهای نازنين پوينده منتشر کرده ست.
نازنين، دختر مرحوم محمد جعفر پوينده است که در جريان قتلهای زنجيره ای متاسفانه به قتل رسيد.
لوموند ضمن بررسی نقاشی های نازنین، تاثير اين اتفاق بر زندگی و اثرهای نازنين را نيز بررسي کرده است.

۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

شاهکار فرهادی هنوز روی پرده هاست


جدايي نادر از سيمين که با نام "يک جدايي" اکران جهاني شده است،
پس از دو ماه و نيم هنوز روي پرده هاي سينماهاي پاريس مي درخشد

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

قرآن كنار ايفل

جوون عرب با دستاى پينه بسته تو متروئي كه از كنار برج ايفل ميگذره روبروم نشسته.
قرآن كوﭺيكش رو باز كرده و در آخرين روزهاى ماه رمضون داره زير لب زمزمه ميكنه.
شهر رمضان. الذي انزل فيه القرآن

۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

,

ما چه نسل خوشبختی هستیم که سقوط دیکتاتورها را می‌بینیم


بیشترِ نسلهای معاصر ایرانی، علاقه دارند لقب نسل سوخته را به خودشان نسبت بدهند. در مورد نسلهای دیگر نمی دانم. اما می دانم که نسلِ من، نسل خوش‌بختی است.
ما نسل خوش‌بختی هستیم که در طول زندگی خودمان انقلاب و جنگ را مستقیم لمس نکردیم. اما تمام آثار آنها را تجربه کردیم و درسهای آن دو رخداد بزرگ، همواره وِرد زبانمان است.
ما نسل خوش‌بختی هستیم که خاطره‌ی دوران خفقان دهه‌ی هفتاد برایمان زنده مانده است. این نهایت خوش اقبالی یک نسل است که حافظه‌ی تاریخی‌اش غنی و پربار باشد.
ما نسل خوش‌بختی هستیم که دوم خرداد را تجربه کردیم. دوران طلایی مطبوعات را از سر گذراندیم. بهترین دوران فعالیت‌های دانشجویی را داشتیم. و البته نتیجه‌ی اشتباههای خود و دیگران را با روی کار آمدنِ محمد احمدی‌نژاد و دار و دسته اش دیدیم.
ما نسل خوش‌بختی هستیم که این فرصت را داشتیم که اشتباه‌های خود را جبران کنیم و جنبش سبز را بیآفرینیم. شاید دیدن و زیستن در چنین جنبشی، از بزرگترینِ خوش‌بختی‌های ما باشد.
ما خیلی خوش‌بختیم. زیرا برای نخستین بار در تاریخ کشورمان، توانستیم از بسیاری از دوگانه‌ها عبور کنیم. مذهبی-غیرمذهبی؛ سیاسی-غیرسیاسی؛ فارس-غیرفارس؛ داخل نشین-خارج نشین؛ و ... . در عبور از این دوگانه‌های ساختگی بود که تجربه‌ی باهم زیستن را درک کردیم. تجربه‌ی سبز زیستن.
لیست خوش‌بختی‌هایمان اما هنوز تمام نشده است. کدام نسل در تاریخ است که در کمتر از یک سال سرنگونی چهار دیکتاتور با سابقه و ظالم را دیده باشد و عنقریب منتظر دو-سه تای دیگر باشد!؟ نسلی که همین چند وقت پیش سقوط صدام و بن لادن را هم دیده است.
کدام نسل از ما ایرانیها تا به این اندازه خود را در سرنوشت مردم منطقه سهیم می‌دیده‌ایم!؟ کدام نسل از ما ایرانیها به این اندازه نه گرفتار غرور کاذب ملی‌گرایانه بودیم و نه در مقابل جهان احساس حقارت بیمارگونه داشته‌ایم!؟
و البته اینها همه مربوط به گذشته است. این زمانه به ما می‌گوید که ما خوش‌بخت تر از این هم خواهیم بود و در آینده ای نه چندان دوردست، توشه‌های گران‌تری از این روزگار برخواهیم چید. 
بخش زیادی از این زمانه را ما خود ساخته‌ایم و خوش‌بخت و اقبال هستیم که در چنین زمانی زیست میکنیم.

۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

تغییرات خاور میانه از ایران آغاز شد؛ در ایران هم پایان می یابد

روز 22 خرداد ماه امسال، سرژ میشل معاون سردبیر روزنامۀ لوموند در جلسۀ رونمایی از کتابش _ که دربارۀ چهرۀ ایران  امروز نوشته است_ گفت:« اتفاقی که در قاهره افتاد، از خیابانهای تهران شروع شده بود.» . به این جمله بر خواهیم گشت. اما بگذارید که خیلی فوری چند مسئله را ببرسی کنیم. 


دختر کوچولوی تونسی
که از سقوط فرعون کشورش خوشحال است
در این لحظه هایی که این چند خط را می نویسم، خبرهای فرو ریختن سنگرهای پوشالی سرهنگ قذافی یکی پس از دیگری بر روی خروجی های سایتهای خبری، تلویزیون ها و مهمتر از همه، شبکه های اجتماعی می چرخد. مخالفان لیبی یائی، فقط چند قدم تا فتح دروازۀ طرابلس فاصله دارند. حتی اگر امروز این رخداد واقع نشود، بی شک تا چند روز دیگر شاهد برافراشته شدن پرچم آزادی بر در و دیوار طرابلس خواهیم بود.
در شمال خاور میانه، جوانان سوری نیز همچنان در حال مقاومت جانانه در برابر بشار اسد و تفنگ بدستان اش هستند. همین روحیۀ شکست ناپذیر آنها و البته واکنش جامعۀ جهانی آیندۀ تغییرات در سوریه را تضمین میکند. آنچه روشن است این است: حتی اگر در بد ترین حالت، «اسد» هم بماند، اما تمامی سنگرهایش در برابر خواستهای مردم فرو ریخته است. آیندۀ سوریه آیندۀ مردم است.
تکلیف مصر و تونس هم که همین چند ماه پیش یکسره شد. اما همانطوری که «سرژ میشل» گفته بود، پازلِ تغییرات خاورمیانه از همانجایی شکل گرفت که کسی فکرش را نمی کرد: این «انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388» که موج این اتفاقها به سرعت به کشورهای منطقه کشانید. در اولین واکنش، «عبدالله عبدالله» کمپین انتخابات ریاست جمهوری اش را با کپی برداری کامل از ستاد «میرحسین موسوی»، به جنگ «کرزای» فرستاد. نمادهای رنگی، زنجیره های انسانی، حضور خیابانی، پدیده هایی که افغانستان رنج کشیده از استبداد تا بحال به خود ندیده بود. اتفاقات ریاست جمهوری افغانستان تا مدتها صدرنشینِ خبرهای منطقه و البته جهان بود. هرچند «عبدالله» و همراهانش نتوانستند قدرت را بدست بگیرند، اما به دست آورد مهمتری رسیدند. آنها توانستند مشتِ فساد در دم و دستگاه کرزی را باز کنند و انتخابات سالم تری را در آیندۀ نزدیک تضمین کنند.
به فاصلۀ اندک زمانی «محمد البرادعی» با همراهی «اخوان المسلمین» و دیگر معارضان مصری، آرام و بی سر وصدا فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کردند. آنها نیز ستاد و کمپین انتخاباتی پر شوری را راه اندازی کرند و از قضا رنگ سبز را نماد ستادهایشان قرار دادند. هرچند که طبق معمول دیکتاتور مصر با تقلب و تخلف انتخابات را گذراند، اما رخدادهای چند ماه بعد نشان داد همه چیز با یک تقلب تمام نمی شود.
چند ماه بعد، وقتی که مردم تحصیل کردۀ تونسی در یک واکنشِ اخلاقی به خود سوزی یک جوان هموطن، همچون صاعقه در آسمان خاور میانه درخشیدند و دیکتاتور را از تخت به زمین کشانیدند، موج نور و امید دوباره در دلم مردم منطقه روشن شد. معارضان سبز پوش مصری که گوش بزنگ بودند به سرعت آرایش هجومی گرفتند و با استقامتی به یاد ماندنی در میدان التحریر، فرعون را سرنگون کردند. گویا اسطورۀ دریا و موسی و فرعون دوباره در حافظۀ تاریخی مردم منطقه درخشیده بود. الجزایر، بحرین، سوریه، لیبی یکی پس از دیگری آماجِ طوفان های مردمی شدند. در همین روزها بود که مردم سبز ایران نیز در حمایت از مردم تونس و مصر به خیابان ها ریختند و حماسه ای جاویدان آفریدند. هرچند رهبران جنبش سبز با صادر کردن فرمان راهپیمایی، حصر و زندان را به جان خود خریدند، اما حضور خروش ناک مردم در خیابان ها، نشان داد که آتشفشانِ خفتۀ سبز قصد خاموشی ندارد و هر آن ممکن است فریدون ها و کاوه هایی به جنگ ضحاک روانه کند.
در این میان، حاکمیت استبدادی که با کودتایی انتخاباتی، به صورت پنهانی جمهوری اسلامی را سرنگون کرده بود و هرچه از نظام باقی مانده بود را به حالت تعلیق در آورده بود، با اشتباهات پی در پی خود، پازلی که با کودتا آغاز کرده بود را به بازی دومینوی سقوط تبدیل کرد. با حمایت های ریاکارانۀ خود از جنایت های حافظ اسد سرنوشت خود را به ظلمی که به مردم سوریه تحمیل می شود پیوند زد.
سرژ میشل به درستی گفته بود که آنچه در قاهره اتفاق افتاد از خیابانهای تهران آغاز شده بود. رخدادهای امروز لیبی و سوریه نشان می دهد که نطفۀ آن طفلِ فرعون برانداز خاورمیانه، هرکجا که بسته  شده بود، در همان جا باز خواهد نشست. از تهران آغاز شده بود و دوباره به تهران باز خواهد گشت.
انا لله و انا الیه راجعون

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

, ,

تبلیغاتِ جلو و عقب


روم به دیوار، گلاب به روتون
ولی دیگه از این تبلیغات لاغر کردنِ عقبِ خانوم ها و حجیم کردنِ جلویِ آقایون حالم دیگه داره بهم میخوره