۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه

برچسب‌ها : , ,

دلم یک خرد جمعی مصلحانه می‌خواهد

مرضیه در فیسبوک‌اش نوشته است: «دلم یک خرد جمعی مصلحانه می‌خواهد»
فکر می‌کنم اگر احزاب قوی می‌داشتیم، اگر رسانه‌های مستقل می‌داشتیم، اگر هسته‌های مطالعاتی و فکری قوی می‌داشتیم، اگر از ماهها قبل از انتخابات بحث‌ها و مناظرات و گفتگوها آغاز می‌شد و مردم حرفاهایشان (دغدغه‌ها، مخالفت‌ها و موافقت‌هایشان) را می‌گفتند و برای اختلاف نظرها پاسخ‌هایی مصلحانه اندیشیده می‌شد، اگر جایی بود که نخبگان اصلاح‌طلب/ سبز، گرد هم می‌آمدند و با هم به توافق می‌رسیدند، (به جای اینکه هر کدام نامه‌ای/ مقاله‌ای بنویسند و رای فردی خودشان را منتشر کنند) و بعد در آستانه انتخابات سبزها/ اصلاح‌طلب‌ها برای دستیابی به مطالباتی که هم‌پوشانی قوی با یکدیگر دارند، یک کنش مشابه انجام می‌دادیم، احتمالا اوضاع بهتری داشتیم.

حالا امروزمان را می‌بینم، یک هفته مانده به انتخابات بین دوستانی که می‌شناسمشان و می‌دانم که چقدر مطالباتشان شبیه به یکدیگر است، یکی می‌گوید اصلا رای نمی‌دهد چون رای‌اش شمرده نمی‌شود، یکی می‌گوید رای نمی‌دهد چون نمی‌خواهد به جمهوری اسلامی آری بگوید، یکی می‌گوید به عارف رای می‌دهد چون اخلاق‌مدار و اصلاح‌طلب واقعی است و اگر عارف کنار برود "عمرا" به روحانی رای نمی‌دهد، یکی می‌گوید فقط به روحانی رای می‌‍دهد چون مقتدر است و اگراو کنار برود "هرگز" به عارف رای نمی‌دهد. یکی می‌گوید اگر هاشمی یا خاتمی می‌آمدند رای می‌داد اما حالا که هاشمی رد صلاحیت شده، یعنی کودتای پیش از انتخابات و به هیچ وجه دیگر در این بازی مشارکت نمی‌کند. 
حالا من بیچاره مانده‌ام، با دلی زخم خورده از چهار سال پیش، با حس مسئولیتی که نه برگرفته از نگاه ایده آلیستی، بلکه از سر نیاز به سراغم آمده. من مانده‌ام و یک دنیا تعارض و یک سوال مهم: "چه کار باید بکنم؟" 

واقعیتش این است که نه عارف و نه روحانی هیچ کدام گزینه‌های ایده‌آل که هیچ، حتی نزدیک به ایده آل من هم نیستند، واقعیت دیگرش این است که هنوز جای زخمه چهار سال پیش روی روح و روانم مانده و شرکت در انتخابات مرا با موضوعی درگیر می‌کند؛ به غایت آزارنده، واقعیت بعدی این است که دیگر تحمل این را ندارم که فردی مانند جلیلی یا ولایتی یا حداد یا قالیباف، در این واویلا، نماینده کشور من باشد، من دیگر دستم به بالاهای هرم مازلو نمیرسد، نگران همین پایینی‌های هرم هستم و می‌دانم یک رئیس جمهوراصلاح‌طلب میخواهیم تا از همین حداقل‌ها هم محروم نشویم، واقعیت دیگر این است که نمی‌توانم خودم را بی‌تفاوت نشان بدهم. یک رییس جمهور با شعارهای اصلاح‌طلبانه با یک رییس‌جمهور با شعارهای بنیاد گرایانه خیلی متفاوت است. واقعیت دیگر این است که نمی‌دانم رای ندادن به همه کسانی که برای انتخابات چهار سال پیش هزینه کردند کمک می‌کند یا رای دادن و اگر رای دادن، رای به کدامیک؟ 

دلم یک خرد جمعی می‌خواهد با یک سخنگو که به مصلح بودنش ایمان داشته باشیم، تا همه افرادی را که مطالباتشان را مشابه یا همسوی با هم می‌بینیم به کنشی مشابه و در راستای آن مطالبات ترغیب کند. مهم نیست نتیجه تحریم بود یا رای دادن به این یکی یا آن یکی، مهم این بود که ما سبزها/اصلاح‌طلب‌ها که یکی از وزنه‌های جدی این کشور هستیم، حرفمان شنیده و رای‌مان دیده می‌شد. 
دلم یک خرد جمعی مصلحانه می‌خواهد.

1 دیدگاه:

  1. اخه من نمودونم که این انتخابات همه پرسی انرژی هسته ای واقعا نتیجه قابل پیش بینی برا شما نداره!!
    من که مطمئنم جلیلی رئیس جمهوره چون فکر نکنم خامنه ای بخواد شکست سیاست هسته خودش رو قبول کنه.

    پاسخحذف