۱۳۸۵ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

کارِ ایرانی


1– مفهوم کار در عصر جدید، در برخورد انسان با توسعه صنعتی، شکل تازه ای به خود گرفت، کارگر فردی بود که برای رفاه بیشتر حرفه ای را می آموخت و با کار در آن حرفه، به جدیدترین و پیشرفته ترین فن آوریهای زمان خود سروکار داشت. او همچنانکه کار می کرد، دنیا را در حال دگرگونی می دید و کم و بیش نقش خود را در این دگرگونی مشاهده می کرد. اما کار و کارگر در جامعه ایرانی، به مفهوم شغلی است که از سر ناتوانی در تامین معیشت، شخص آنرا پذیرفته است سروکار کارگر ایرانی با دستگاههای رده خارج خارجی است و از لحاظ روانی، او نمی تواند فردی باشد که از کار خود نتیجه ای در جامعه مشاهده کند و نیرویی برای پیشرفت بیابد. مگر همان دستمزد بخور و نمیر – در حالی که کارگر غربی ، کم و بیش فردی مهارت آموخته در حرفه ای مشخص است کارگر ایرانی کسی است که برای رفع معیشت خود به پست ترین کارها از جمله حمالی و دلالی و خرده فروشی روی می آورد.
2 – با انقلاب صنعتی در غرب و گسترش اخلاق پروتستانی در این نقطه از جهان، کار کردن به واسطه خود فعل کار کردن در بین مردمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار
می شود. انسانها برای این کار می کنند که اولا در پیشگاه خداوند از قرب و منزلت بیشتری برخوردار شود و ثانیا برای اینکه سرمایه حاصل از دسترنج خود را به تولید و تحقیق و موشکافی در جهان و بواسطه آن دگرگونی در جهان بپردازند. هر چند که بخش عمده ای از کشورهای پیشرفته پروتستان نیستند، اما اخلاق پروتستانی چنان نفوذی در فرهنگ آنها دارد که در عمل پیرو آن هستند. (همچنانکه شاهد هستیم در ایران مردم به ظاهر شیعه هستند، اما از اخلاق اشعری پیروی می کنند). اما در کشور ما، اکثر مردم برای تامین معیشت کار می کنند و بیشتر سود خود را صرف خرید کالاهای تجملی و لوکس می کنند. و برنامه و تمایلی برای پژوهش و تحقیق و تجربه های نو و همچنین سرمایه گذاری در تولید و ابتکار و اختراع ندارند.
3 – در ممالک پیشرفته، خانواده ها، جوانان خود را – چه دختر و چه پسر – در جهت آمادگی برای ورود به جامعه و استقلال واقعی، به کار کردن ترقیب می کنند، چنانچه در فیلم های و سریالهای خارجی، اغلب مشاهده می کنیم که خانواده ای از تمکن مالی مناسبی برخوردارند . اما فرزندان آنها در بیرون از خانه – رستوران – شرکت های خدماتی و ... مشغول به کارند. اما در کشور عزیز ما آفتی به نام کارمندی (پشت میزنشینی) باعث شده است که هم چشم به این داشته باشند که در یک نهاد دولتی استخدام شوند و تا آخر عمر، آب باریکه را تضمین کنند. قطعا چنین جوانی با چنین نگرشی نیرویی مولد برای جامعه نخواهد بود.
4 – همانطور که در بالا اشاره شد، خانواده نقش مهمی تر تربیت اخلاق کاری در جامعه ایفا می کند. اما علتی که خانواده کارکرد مثبتی در جامعه پیشرفته دارد چیست؟ پاسخ این پرسش را باید در مقوله ای به نام «شهروندی»(citizenship) جست. شهروند یک کشور پیشرفته به شهروندی خود افتخار می کند و به دنبال این است که این افتخار را با تلاش در جهت پیشرفت و برتری جامعه اش افزایش دهد. به یاد داریم که «آرنولد» ورزشکار، بازیگر و سیاستمدار معروف اتریشی الاصل آمریکایی، در بیانیه ای که خطاب به اعتصاب کنندگان مهاجر به آمریکا در سال گذشته منتشر کرد. عنوان نمود که (نقل به مضمون) : من اولین باری که وارد این خاک (آمریکا) شدم، نه زبان مردم اینجا را بلد بودم و می دانستم که چه باید بکنم. فقط می دانستم که اگر به خوبی تلاش کنم می توانم جایگاهی در این کشور آزاد بدست بیاورم. من دین خودم را به ایالات متحده که مرا پذیرفت ادا کردم و مورد توجه مردم اینجا قرار گرفتم و به اینجا رسیدم، شما هم تلاش و کوشش خود را بکنید. دین خود را به جامعه ادا کنید و صبر داشته باشید که حتما موفق خواهید بود.
 چنین نگرشی در چنین جامعه ای باعث پدید آمدن چنین تمدنی می شود و برای همین است که همه به دنبال این هستند کهcitizen (شهروند) این کشورها شوند. اما در ایران به دلیل نارضایتهای انباشته شده، سرکوب فرهنگ ملی و عدم چشم اندازی امیدوار کننده به آینده ای پربار در سایه عدالت و آزادی، مردم تمایلی برای ادای دین خود به جامعه ندارند و همواره کارها را از سرخود باز می کنند و به دنبال رفع تکلیف هستند تا ادای آن.