۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

کتابخانه ای به اندازه ی کف دست

کيندل پديده ی جديدی است از گوگل. شما می تونين همه ي فايلهای پي.دي.اف تون رو بريزين روش و بخونين. ميتونين از کتابخونه ی آمازون هر کتابی که دوست دوست داشتين بخرين و همش رو بذارين تو جيبتون.

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

خوبم خواهر، خوبم

سلام..خوبی برادر؟
الان داشتم ویدئو وال استریت رو نگاه میکردم..خیلی خوب بود..ولی شما چرا لاغر شدی؟ زمستون اونجا نزدیکه..ویتامین سه// شیر//ورزش// اب به مقدار زیاد در هر روز یادت نره..مراقب خودت باش حسابی...و هر روز هر ساعتی از روز اشکال نداره یه دونه سیب بخور..و اگه یادت بود شبا قبل از خواب و صبحا قبل از رفتن بیرون ازخونه سوره والناس رو بخون..
مراقب خودت باش
در امان خدا

...
خداییش اگه یک همچین ایمیلی دریافت کنید، تا مدتها شارژ نمی شید؟ می شید دیگه! :)

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

,

خدا حافظ خانمِ رمانتیک

*این یادداشت ابتدا به زبان فرانسه در «خیابان 89» منتشر شده است



چهار شنبه، 5 اکتبر 2011
شالهای قرمزی که هواداران رویال به گردن داشتند شاید تنها شباهتی بود که بین تجربۀ حضور من در کمپین های انتخاباتی ایران، و چیزهایی که در جریان حضور دو روزه ام در ستاد انتخاباتی سگولن رویال دیدم وجود داشت. این شالها من را به یاد انتخابات ریاست جمهوری ایران در روزهای پایانی  بهار 2009 می انداخت. انتخاباتی که اتفاقهای پس از آن، باعث شد من ایران را ترک کنم و امروز، هزاران کیلومتر دور تر از ایران، شاهد مبارزه های انتخابات ریاست جمهوری فرانسه باشم.
توسط یکی از دوستانم، به کافه ای دعوت شدم که جمعی از هواداران سگولن رویال آنجا دور هم جمع شده بودند تا در کنار هم، مناظرۀ کاندیداهای سوسیالیست را به صورت زنده از تلویزیون نگاه کنند. من اول فکر می کردم این یک جمع معمولی از هواداران و فعالین ستاد رویال هست. اما وقتی  پس از گذشت چند دقیقه  از ورودم به کافه، خودم را در میان نزدیک ترین افراد به رویال پیدا کردم متوجه شدم الان در بین کسانی هستم که شاید تا یک سال دیگر باید آنها را در کاخ ریاست جمهوری و یا وزارت خانه ها پیدا می کردم.  بله، ستاد مرکزی سگولن رویال، امشب در یک کافه؛ جایی بین موزۀ لوور و فروم دِ هال (froum des halles)   برقرار شده بود
وقتی پیر هاسکی از من پرسید چرا کمپین سگولن رویال را برای اولین یادداشتت انتخاب کردی، به او گفتم: «من انتخاب نکردم.» پیر خنده ای کرد و گفت: «یعنی رویال تو را انتخاب کرد؟» و هر دو زدیم زیر خنده.
اما واقعیت این بود که به صورت خیلی اتفاقی اولین تلاشی که برای ارتباط با یکی از کمپینهای کاندیداهای انتخابات داشتم، مرا به ستاد رویال رسانید. در واقع، ایروان بود که من را به کافه دعوت کرد. تا آن موقع نمی دانستم که ایروان از افراد نزدیک به رویال هست.  آن شب در کافه، او من را به افرادی معرفی کرد که همگی سخنگوها و مشاورهای سگولن رویال بودند. این برایم تا حدودی باور نکردنی بود. چون من در ایران،اولین بار  پس از 5 - 6 سال فعالیت شبانه روزی سیاسی توانستم با چند نفر از سران حزب ارتباط برقرار کنم و پس از نزدیک به 10 سال عضویت در حزب و مجمع ملی جوانان ایران و سالها سابقۀ روزنامه نگاری، بالاخره توانستم به دفتر سید محمد خاتمی (رئیس جمهور سابق و رهبر اصلاح طلبان) راه پیدا کنم. برای همین، نزدیکی یک شبه به نزدیکانِ یک رئیس جمهور احتمالی (سگولن رویال)  برایم عجیب بود. هنوز هم نمی دانم همۀ اینها را بگذارم به حساب اتفاق بگذارم و یا اینکه باید اینگونه تصور کنم که این هم بخشی از فرهنگ و ساختار سیاسی فرانسه است....

۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

نگاه ایرانی در خیابان 89 فرانسوی


اینم اولین مقاله ام که در مطبوعات فرانسوی منتشر شد


این یک سری مقاله هست با عنوان «نگاه ایرانی» که در «خیابان 89» منتشر میشه. به این صورت که من وارد کمپین های انتخاباتی کاندیداهای  ریاست جمهوری فرانسه میشم از دیدگاه یک فعال سیاسی ایرانی، رخدادهایی که اونجا اتفاق میفته رو بررسی میکنم و سعی میکنم اونها رو با چیزهایی که خودم در ایران تجربه کردم مقایسه کنم.
خیابان 89 اولین روزنامۀ الکترونیکی فرانسه هست. پیر هاسکی، یکی از روزنامه نگارهای قدیمی فرانسوی و سردبیر سابق لیبراسیون، چند سال پیش، زودتر از دیگر روزنامه نگارها فضای وب رو کشف کرد و پس از اینکه  به جمعی از نویسندگان جوان و با تجربه رو دور هم جمع کرد، این روزنامه رو راه انداخت که تجربۀ بسیار موفقی هست. البته بیش از یک سال هست که «خیابان 89» روی دکه ها هم می رود. اما بازدید اصلی آن، روی موبایل ها، تبلت ها، لپتابها و به طور کلی فضای نت هست.
سعی میکنم از این فرصت استفاده کنم و نمایی واقعی و جذاب از فضای سیاسی عمومی ایران نشون بدم


۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

يک شب در ستاد سگولن رويال

ﺍﻣﺸﺐ ﺭﻭ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ ﺳﮕﻮﻟﻦ ﺭﻭﻳﺎﻝ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪﻡ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﻧﯽ ﺍﻱ ﺑﻮﺩ . ﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﮐﺰﻱ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭ ﻳﮏ ﮐﺎﻓﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪ . ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﻱ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﻲ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﮐﺎﻧﺪﻳﺪﺍﻫﺎ. ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﻳﮏ ﮐﻨﺎﺭ ، ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺩﻩ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﻧﯽ ﺑﻮﺩ در مقايسه تجربه ستادی خودم در ايران البته.

۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

,

مکان و زمان از هم جدا شده اند

من فکر میکنم در اینجا که من زندگی میکنم (پاریس و به طور کلی فضای زندگی غربی)، مغز ما زمان رو طور دیگه ای محاسبه می کنه. مثلا من حس میکنم زمانی که در مشهد که بودم، یک شبانه روز در مقایسه با اینجا، پنجاه ساعت طول می کشید. اما اینجا احساس می کنم شبانه روز کوتاه تره.
این رو از خیلی از دوستان دیگر هم پرسیدم و عموما چیزی مشابه همین احساس را تایید کردن.
یکم فکرهام با اندیشه های گیدنز در مورد جدایی زمان و مکان و نزدیکی احتمالی این اندیشه ها به تئوری جهان هولوگرافیک» درگیر شده.

۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

ابعاد گندی که القاﺋده به احمدی نژاد زد

شايد تنها تفاوت احمدي نژاد احمدی نزاد و هوادارانش در برابر القاﺋده ای ها، صداقتشون باشه. القاﺋده ای يک عقاﺋد (اشتباه و ضد انسانی ) ای دارند. ولی روراست ميان ميگن ما اينطوری هستيم. از دموکراسی بدمون مياد. مخالفانمون رو ميکشيم و هيچ کس رو غير از خودمون قبول نداريم و برای گرفتن قدرت، با مثلا کموميست های آمريکای جنوبی دست دوستي نميديم و بهشون نميگيم برادر. اما خب کاملا روشنه که محمود و هواداراش سردمداران امپراطوری دروغ هستن.. خلاصه اينکه فقط کم مونده بود الغاعده ها بيان و دست بذارن روی دروغگو و سوء استفاده گر بودن احمدی نژاد. لوموند در صفحه دو خودش به بيانيه الغاﺋده درباره حرفهای احمدی نژاد که گفته بود 11 سپتامبر کار آمريکايي ها بوده اشاره کرده. لوموند تحليل کرده که الغاﺋده با اين واکنش چهره ی رياکار دولت شيعه ی ايران رو مورد حمله قرار داده و عملا خواسته مسلمونهای سنی رو از شيعه ها جدا کنه و از اين مزخرفات احمدينژاد استفاده ی سياسی هم بکنه اونها دوباره تاکيد کردند که يازدت سپتامبر رو ما انجام داديم. اما در عوض ايران به آمريکا کمک کرد که افغانستان رو تصرف کنه و اين رو نشانه ی آمريکا ستريزی دروغين حکومت ايران دونسته و گفته آمريکا ستريز واقعی ما هستيک، نه احمدينژاد