۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

برچسب‌ها : , , , , , ,

امام جمعه‌ی دروغگو!؟


۱- من با اینکه از لحاظ سیاسی مخالف مرحوم عبادی بودم و نظرهای ایشان را قبول نداشتم، اما گهگاه به نمازجمعه‌ی مشهد می‌رفتم. کوچکتر که بودم بیشتر نماز جمعه می‌رفتم و در روز ترور نافرجام مرحوم آیت الله عبایی در محل حاضر بودم. اما در زمان مرحوم عبادی رفت و آمدم کم شد، اما قطع نشد. تا زمان فوت نابهنگام ایشان که به جانشینی آقای علم‌الهدی منجر شد. تا مدت‌ها در مورد صلاحیت ایشان تردید داشتم تا اینکه دو اتفاق حجت را بر من تمام کرد.
اولین اتفاق گفته‌های یکی از مسئولان دفتر ایشان بود که درباره‌ی تکبر و فرعونیت ایشان در مقایسه با مرحوم عبادی، که انسان ساده زیستی بود، شاکی و دلگیر بود. آن بنده خدا دل پری داشت و در یک جمع خودمانی از اینکه آقای علم الهدی دستور داده تا خانه‌های اطراف دفتر امام جمعه را برای اقامت خانواده‌ی ایشان خریداری کنند و به دفتر وصل کنند، ابراز تعجب و انزجار می‌کرد. دیگر نمی‌دانم آن بنده خدا کارش به کجا رسید و بر سر آن خانه‌ها چه آمد. اما همین دستور در چشمم بسیار زننده آمد. 
تجربه‌ی دوم هم در هنگام سفر آقای خاتمی به مشهد در سال ۸۶ بود که خودم آنجا حضور داشتم. آقای علم‌الهدی که به تازگی هرآنچه خواسته بود ناسزا به اصلاح‌طلبان و دولت قبلی گفته بود، برای دیدار و عرض ارادت نزد آقای خاتمی آمده بود. چند هفته قبل‌تر البته ایشان در یک اظهار نظر جنجالی دیگر، در مورد ورزش زنان ابراز نظر کرده بود. آقای خاتمی آنجا گفت که از صحبت‌های مطرح شده از جانب آقای علم الهدی دلگیر است. البته منظور ایشان در مورد ورزش زنان بود. اما آقای علم الهدی فکر کرد منظور ناسزاهایی بوده که به اصلاح‌طلبان گفته است و شروع کرد به نفی همه‌ی حرف‌هایی که از قول ایشان مطرح شده بود و گفت که سوءتفاهم بوده و بد بازتاب داده شده است. دیگرانی هم که در جلسه حاضر بودند، از جمله مقام‌هایی از استانداری سابق دچار همین اشتباه شدند و فکر کردند منظور آقای خاتمی حمله‌های آقای علم‌الهدی به اصلاح‌طلبان است. به همین دلیل یکی از حاضران در جلسه در اعتراض به انکارهای آقای علم‌الهدی گفت که من خودم حاضر بودم و شنیدم شما چه گفتید. خلاصه بحث که به اینجا رسید آقای خاتمی گفت که منظورش این مطلب نبوده و چیز دیگری در نظر بوده و رسوایی خنده داری به بار آمد. 
با این حال آقای علم الهدی بازهم به منبر می‌رفت و می‌رود و به اصلاح‌طلبان و دولت اصلاحات ناسزا می‌گفت و می‌گوید. اما اینقدر شجاعت ندارد که به مردم اعلام کند من خودم اول صبح می‌روم ملاقات آقای خاتمی جهت عرض ارادت و رفع سوءتفاهم‌های احتمالی!

۲- 
در خبرها خواندم امام‌جمعه‌ی مشهد  در سخنانی در جلسه درس تفسیر قرآن در مهدیه مشهد گفته است: دادستان به جای آنکه این افراد (میرحسین و رهنورد و کروبی) را در زندان نگهداری کند، حکم به نگهداری آنها در منزلشان داده و این افراد کنار دریا و ییلاق تابستانشان برقرار است، با محافظ می آیند و با محافظ می روند.
متاسفانه باید بگویم یا به ایشان دروغ گفته‌اند، یا اینکه خود ایشان دروغ می‌گوید. تا به حال هیچ حکمی از سوی دادستانی برای حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی صادر نشده است. حالا ممکن است برخی از آقایان بین خودشان قرار و مداری گذاشته باشند. اما «حکم قانونی‌»ای در این زمینه صادر نشده است. چنین حکمی نه به خود آنها، نه به وکیلان‌شان و نه به خانواده‌شان ابلاغ نشده است. حتی نمایندگان مجلس هم نتوانستند مدرکی برای وجود چنین حکمی بدست بیاورند و تایید کردند که چنین حکمی تا کنون صادر نشده است. طبق قانون، تا حکمی به شخص یا وکیل‌اش ابلاغ نشده باشد، وجاهت قانونی ندارد و دستگاه‌های حکومتی، طبق قانون اساسی و دیگر قانون‌های جاری کشور، حق ندارند بدون طی شدن مراحل قانونی کسی را حبس یا حصر کند. پس همانطور که گفتم، یا به ایشان خبر خلاف واقع گفته‌اند، یا اینکه ایشان اینها را از خودش درآورده.

دوم اینکه ایشان بدون هیچ دلیل و مدرکی می‌گوید که «این افراد کنار دریا و ییلاق تابستانشان برقرار است، با محافظ می آیند و با محافظ می روند.» البته خانواده‌ی میرحسین موسوی بارها این شایعه و دروغ را تکذیب کرده‌اند و دختر رهنورد و میرحسین هم در واکنش به این صحبت آقای علم الهدا گفته که: «آن ییلاقها هست که بعضی آدمهای بی‌خبر معتقدند والدین ما در آنجا بسر می‌برند، پیشکش!، می شود یک هفته دو هفته این ییلاقها را امتحان کنند؟! امتحانش مجانیست.» خانواده‌ی میرحسین که می‌گویند این حرف‌ها دروغ است. خودشان هم که اجازه‌ی حرف زدن ندارند. پس آقای علم‌الهدی بر چه مبنایی چنین حرفی می‌زند و چرا حق دفاع به اسیر و زندانی‌اش را نمی‌دهد؟

روشن است که متاسفانه ایشان از سلامت نفس برای تکیه زدن بر منبر نماز جمعه برخوردار نیست. یا تحت تاثیر حرف‌های دروغ دیگران سخنرانی می‌کند، یا اینکه خودش آگاهانه حرف‌های خلاف واقع تحویل مردم می‌دهد که در هر دو صورت تکلیف روشن است. 
البته من در ته دلم روزنه‌ی امیدی دارم که ایشان یا حرف‌اش را تکذیب کند، یا در صدد برآید در یکی از همان سفرهایی که می‌گوید به ملاقات اسیران برود تا هم خودش آب و هوایی تازه کند و هم به آن بی‌پناهان تریبون و بلندگویی بدهد تا خودشان حرف‌شان را بزنند و به چهار سال شایعه و حرف و حدیث پایان دهد.




1 دیدگاه:

  1. شما جوونا بی تجربه اید -زیاد مته به خشخاش میذارید-
    اگه حوصله کنید چند سال دیگه -
    علم الهدی هم «مثل موسوی لاری و اردبیلی و تبریزی و بجنوردی و خوئینها و صانعی...» اصلاح طلب میشه و مدنی!

    پاسخحذف