۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

برچسب‌ها : , , , , , ,

هیس! ... فیلمی که ارزش بهتر ساخته شدن را داشت / از وحیده مصلحی‌مهر

یادداشت وارده از وحیده مصلحی‌مهر


لطفا همه ساکت باشید، پوران درخشنده با زنانه‌ترین فریاد دردی را به تصویر می‌کشد.
"هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند!"
کارگردان: پوران درخشنده
بازیگران:
طناز طباطبایی، شهاب حسینی، مریلا زارعی، بابک حمیدیان، امیر آقایی، جمشید هاشم‌پور، فرهاد آئیش، هادی مرزبان، مائده طهماسبی، شیرین بینا و...
محبوب‌ترین فیلم از نگاه تماشاگران در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر
پوران درخشنده را پیش از این با سابقه ساخت فیلم‌‌هایی چون رابطه (۱۳۶۵)، پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)، عبور از غبار (۱۳۶۸)، زمان از دست رفته (۱۳۶۸)، عشق بدون‌مرز (۱۳۷۷)، شمعی در باد (۱۳۸۲)، رویای خیس (۱۳۸۴)، بچه‌های ابدی (۱۳۸۵) و خواب‌های دنبالهدار (۱۳۸۸) می‌شناسیم. وی این‌بار نیز در‌پی یک موضوع اجتماعی فیلم "هیس!دخترها فریاد نمی‌زنند" را بر روی پرده دارد. فیلمی با رویکردی آسیب‌شناسانه در مورد آزار جنسی دختران.
درخشنده فیلمسازی است با نگرش اجتماعی که به هنجارها و ناهنجاری‌هایی که خانواده‌ها در تقابل با جامعه روبه‌رو هستند توجه نشان می‌دهد. انتخاب چنین موضوعی برای فیلمنامه حکایت از جسارت و قاطعیت فیلم‌ساز دارد. پرداختن به معضلات اجتماعی با تاکید بر مسایل جنسی یک موضوع نسبتا بکر است و لذا این فیلم را می‌توان سرآغازی بر مباحث سوءاستفاده جنسی از کودکان در سینمای ایران دانست و امیدوار بود که این موضوع همچنان با رویکرد آسیب‌شناسانه و البته واکاوی روانشناسانه‌تر و ریشه‌ای‌تر در سینمای اجتماعی ایران توسط فیلم‌سازان ادامه یابد.
هیس فیلمنامه‌ای ساختارشکن با محوریت آزار جنسی دختران دارد. موضوعی حساسیت‌زا و البته نفس‌گیر برای کارگردان جهت عبور از خط قرمزها و دست و پنجه نرم کردن با ممیزی‌ها. اما ضعف فیلمنامه در روایت خطی داستان را نمی‌توان نادیده گرفت. فیلمنامه روایتی ناهماهنگ دارد که این ناهمگونی از همان دقایق ابتدایی فیلم محسوس است که البته در نیمه‌ی دوم فیلم و به عبارتی پس از دادگاه بیش از پیش به چشم می‌آید.
ضعف کارگردانی در این فیلم بسیار مشهود است. البته به زعم بنده فیلم هیس بین کارهای درخشنده از سطح بالاتری برخوردار است، اما عدم مدیریت و کنترل کارگردان بر روند فیلم مشهود می باشد.
فیلم هیس که می‌توانست اثری متعلق به سینمای قصه‌گو باشد متاسفانه با بروز عادت نادرست کارگردان مبنی بر سخنرانی کردن و گرفتن تریبون از دست فیلمنامه و گزارشی کردن آن از این سینما فاصله می‌گیرد. در بخش‌های پایانی فیلم، درخشنده تصمیم به نطق کردن و سردادن شعارهایی در جهت دفاع از حقوق ضایع شده زنان دارد که البته اتفاق خوشایندی نیست. سکانس‌های دفاعیه‌ی مریلا زارعی را اگر به عنوان سخنرانی یک فعال حقوق بشربرای دفاع از معضلات پیش روی زنان در تقابل با اجتماع و مقابله با مفاهیم پوسیده‌ی سنتی گوش دهیم شاید بسیار دلنشین باشد و به  مذاق خوش آید. اما زمانی که این سخنرانی را در قالب فیلم می گنجانیم یعنی با دستان خود کمر به قتل و از هم گسیختن فیلمنامه بسته‌ایم و البته درصد تاثیرگذاری را هم کاسته‌ایم؛ چرا که تجربه نشان داده‌است هرکجا شعارزدگی بالا باشد تاثیرگذاری به شدت و با سرعت فزاینده‌ای کاهش می یابد. هرکجا هوش و شعور مخاطب را نشانه برویم و برایش تعیین تکلیف کنیم نتیجه عکس می گیریم. گفتن تمام مسائل چه تصویری و چه کلامی لقمه را آماده در دهان مخاطب گذاردن و هوش و شعور مخاطب را زیر علامت سوال بردن است و البته حس تعلیق را در فیلم می‌کشد.
حجم بالای شعارزدگی در فیلم که بی تاثیر از زن بودن کارگردان و البته بستر جامعه ایرانی و در فشار بودن زنان در این جامعه نمی‌باشد، سبب شده که هیس به فیلمی متوسط و در لحظاتی هم متزلزل تبدیل شود. در حقیقت فیلمنامه جایی قربانی می شود که داستان فیلم برای بیننده تمام شده و فیلم‌ساز از آنجا به بعد با میکروفونی در دست تریبونی جهت شعارهای فمینیستی را ترتیب می‌دهد. ای کاش درخشنده به جای آزار جنسی دختران، آزار جنسی کودکان را مورد توجه قرار می داد و از نظر روانشناسی متجاوز را هم ریشه یابی می‌کرد.
درواقع موضوع انتخابی فیلم این‌قدر توجه فیلم‌ساز را به خود جلب کرده که مانع شخصیت پردازی صحیح از کاراکترهای اصلی فیلم می شود. به عنوان مثال شخصیت امیرعلی بسیار متزلزل می‌باشد. در بخش‌های ابتدایی فیلم کاملا عاشق، جاهایی به شدت فارغ و پس از صحبت هایش با وکیل در انتهای فیلم دوباره عاشق پیشه می شود!!!
در طول فیلم سوال هایی که منطق فیلم را زیر سوال می برد برای بیینده پیش می‌آید. این که چرا وکیل شیرین این قدر دیر به فکر گرفتن رضایت می افتد. و این که به لحاظ قانونی و منطقی شیرین حق کشتن آن مرد سرایدار را ندارد، حال چرا منطق فیلم بیننده را به سمت تصمیم‌های احساسی پیش می‌برد که حق را به شیرین بدهد. آیا اگر حق را به شیرین بدهیم، مراد را هم نباید به سبب مشکلات و عقده‌های روانی محق بدانیم؟ که ریشه هر دو عمل یکی است.
استفاده از دیالوگ‌های پیش پا افتاده در کنار بازی‌های ضعیف از دیگر نقاط ضعف بارز فیلم می باشد: مرد که گریه نمی کنه...و یا پرسش از دادستان: شما خودت دختر داری؟
ضعف فیلمنامه و کارگردانی آنجا به اوج می‌رسد که فیلم تلاش می‌کند به جای راهکار منطقی و قانونی با جلب ترحم و برانگیختن احساس بیننده تصمیم گیری را بر پایه احساس بنا نهاد و قانون گرایی را در رتبه دوم اهمیت قرار ‌دهد، که البته تاثیر حسی که فیلم هیس بر مخاطب عام می‌گذارد خود سرپوشی است جهت نادیده گرفتن ضعف‌ها و کاستی‌های فیلم.
فیلم هیس نقاط قوت کم اما به شدت تاثیرگذاری دارد که از آن جمله می‌توان به سکانس تجاوز مراد به شیرین و انتقال مفهوم به صورتی دردآور و گذر زیبایش از ممیزی‌ها اشاره کرد.
از تاثیرگذارترین سکانس‌های فیلم شستن صورت توسط شیرین پس از بوسه‌های مراد است.
بازی فوق‌العاده بابک حمیدیان و خوب طناز طباطبایی از دیگر نقاط قوت فیلم می‌باشد.
متاسفانه دیگر بازیگران همچون شهاب حسینی در حد خودشان در این فیلم ظاهر نشدند.
از دیگر نکات قابل ذکر در این فیلم می‌توان به مواردی چون تاکید مادر شیرین بر سکوت و ادامه ندادن صحبت فرزندش و عنوان این نکته که در عرف و سنت خانواده های ایرانی، " آبرو" مقوله ایست که آنها را حاضر می‌کند در قبالش در برابر بدتریت جنایت‌ها هم سکوت کنند. به تصویر کشیدن این اولویت های اشتباه بسیار به جا بوده است. وقت نداشتن معلم‌ها و والدین برای شنیدن سخنان بچه‌ها از دیگر موارد مثبت اشاره شده در فیلم بوده که بعضا به دلیل تاکید زیاد بر سخنرانی خانم وکیل اثر خود را از دست می‌دهد.
"هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند" روایت کننده داستانی دردآور است با پایانی تلخ که اگر شیرین تمام می شد دیگر چه دلیلی برای ساختن آن می‌بود؟

0 دیدگاه:

ارسال یک نظر