۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

برچسب‌ها :

چگونه آیت‌الله خامنه‌ای در دام «انتخابات آزاد» گرفتار آمد

«زیر بار زور نمی‌رود، مگر خیلی پر زور باشد». البته که هر آدم عاقلی همینطور رفتار می‌کند. و تو حتمن بهتر از من می‌دانی که عاقل بودن به معنای خوب بودن نیست.
آیت‌الله خامنه‌ای هم دست بر قضا آدم عاقلی‌ست. ایشان در تمام این مدت زیر بار شنیدنِ «انتخابات آزاد» نمی‌رفت. چون دلیلی نمی‌دید که از چیزی که خوشش نمی‌آید سخنی بشنود و حرفی بزند. 
اما بالاخره شد و رفت! زیر بار رفت! آقا به سخن آمد و موضعش را در این‌باره بیان کرد: «انتخابات آزاد انتخاباتی‌ست که من آزاد باشم». این لب سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در قم بود. 
به نظرم این رویداد دو پیامد دارد. یکی خوب و یکی بد.
خوبش این است که ما فهمیدیم حرف زدن باد هوا نیست. مخصوصن حرف زدنی که جمع بزرگی را یکصدا کند. الان بیش از یک سال است که بحث انتخابات آزاد (دقیقن با همین عنوان) از مهم‌ترین بحث‌های فضای سیاسی کشور است. تا بحال به خاطر ندارم که این بحث اینقدر گسترده و رنگارنگ در یک برههٔ خاص و البته طولانی، نَقل و نُقلِ محفل‌های رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسی بوده باشد. اما این اتفاق افتاد و ایده‌ای که گویا از محفلی‌کوچک و جوان پا گرفته بود، دیروز در منبر رهبر جمهوری اسلامی ایران به صورت پررنگی بیان شد. 
اما نباید یادمان برود که این بحث راه درازی را برای رسیدن به صدر اخبار پیموده بود. وبلاگ‌ها در موردش نوشتند، در شبکه‌های اجتماعی در باره‌اش بحث شد. سایت‌ها گزارش‌ها و خبرها با موضوع «انتخابات آزاد» منتشر کردند. تلویزیون‌ها و رادیو‌ها برنامه‌ها درباره‌اش ساختند. جلسه‌های مخفی و علنی درموردش برگزار شد. حزب‌ها و دسته‌جات سیاسی بیانیه‌ها صادر کردند و موضع‌شان را نسبت به آن جار زدند. حتی چند جوان به خاطر برگزاری جلسه با این موضوع به زندان رفتند و البته قاضیِ بی‌دادگاه هم در حکم ناعادلانه‌اش دربارهٔ انتخابات آزادْ جانِ ما نوشت. راهیافتگان به مجلس نطق‌های پیش و پس از دستورش کردند. فرمانده‌هان سپاه در مقابلش صف‌کشیدند و خط و نشان و چنگ و دندان نشانش دادند. نیروهای امنیتی ‌برایش پرونده‌ها ساختند و خلاصه این دومینو اینقدر رفت و رفت و رفت تا بالاخره در قم، همچون پوست خربزه زیر پای‌ آیت‌الله خامنه‌ای افتاد و باعث‌ لغزشِ کلامش شد.
این بازی طولانی و جذاب به ما‌ نشان می‌دهد که حرف‌زدن و سخن و ایده پراکندن می‌تواند نتیجهٔ عینیِ سیاسی داشته باشد و رهبر نظام و نظامیان را گرفتار خودش بکند.
و اما نکتهٔ بَدَش: 
همهٔ اینها اینقدر خوب بود که کامِ تو را به یادآوریِ بدی تلخ نمی‌کنم.

1 دیدگاه: