دله دزدها را دیدهاید؟ هرچیزی که دم دستشان باشد را میدزدند. کاری به این ندارند که به کارشان میآید یا نه! فقط میدزدند. به این امید که شاید مالِ دزدی بعدن به کارشان بیاید. اما یک دزد حرفهای، برای خودش اصولی دارد. مثلن یکی دزد بانک هست. یکی دیگر قالی میدزد. دیگری ماشین میدزدد. آن یکی طلا و جواهر میدزدد. یک جواهر دزد، هیچ وقت ماشین نمیدزدد. حتی اگر یک خودرو با کلیدش جلوش بگذارند، بعید است که این کار را بکند. دزد حرفهای محافظه کار است. به عواقب کارش فکر میکند. مثلن حساب و کتاب میکند که
۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه
۱۳۹۱ دی ۵, سهشنبه
زندگی-سیاست, لاست
واکاویِ سریال لاست "۱"؛ رهبرِ خوب کیست؟
دارم برای سومین بار، سریال لاست را نگاه میکنم. البته اینبار با دوبلۀ فرانسوی. نخستین بار پس از دورانی بود که تب لاست همه جا را فرا گرفته بود. من البته زیاد مایل نبودم درگیر مد روز شوم. اما به توصیۀ برادرم دیدن لاست را آغاز کردم و البته چه سعادتی! سریال لاست درست پیش از انتخابات ۱۳۸۸ پایان یافت. انتخاباتی که زندگی خیلی از ما و البته سرنوشت کل مملکت را دگرگون کرد. بسیاری از دوستانم که از بازداشت پس از انتخابات رها شدند، شروع کردند به نگاه کردن فرار از زندان. خب البته بیمسما نبود. مخصوصن
۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه
زندگی-سیاست, سیاست, میشل فوکو
اعتراف گیرنده به اعتراف گر نیازمند است؛ همچون شکارچی به شکار
پس از رخدادهای خرداد ۸۸، یکی از چیزهایی که بیش از همه ذهن مرا به خود مشغول کرده است، دستگاه و نظام حقوقیِ کشور بوده و هست. دستگاه حقوقی، در واقع بخشی از نظام سیاسی یک کشور است که وظیفۀ داوری و قضاوت دربارۀ رخدادهای جاری در کشور را بر عهده دارد. دستگاه حقوقی، وظیفه دارد رای صادر کند، تنبیه کند و مجازات نماید. اما هر دستگاه حقوقی، از یک نظام و ساختار حقوقی پیروی میکند و شالودههایش روی مجموعهای از ایدههای تثبیت شدۀ فلسفی و سیاسی استوار است. من مدام به این فکر میکنم که نظام حقوقی
۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه
زندگی-خاطره, محرم
میخواهم مُحـرم بروم یـزد سینه بزنم
دوران کودکی و نوجوانیام، همیشه تجربۀ خوب و الهام انگیزی از ماه محرم داشتم. اسطورۀ امام حسین در راه زندگیام نقش کلیدیای بازی کرد و میکند. اما از میانۀ دهۀ هفتاد که آرام آرم سبک جدید مداحی وارد مراسم عزاداری شد، فاصلۀ من هم با این مراسم و حتی محرم بیشتر و بیشتر شد. واقعن تحمل اراجیفی که مداحان میبافتند را نداشتم. کار به جایی رسیده بود که بعضی جاها مداحها وارد مسائل جنسی دربارۀ محرم میشدند و به جای ذکر مثیبت و یا یادآوری حماسۀ کربلا، چهرۀ مفلوک و زشتی از قهرمانهای من میساختند. این شیوۀ جدید
۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه
زندگی-جامعه
فضای آشپزخانه خیلی مهم است
تابحال به طراحی فضایی که در آن کار یا زندگی میکنید توجه کردهای؟ اینکه فکر کردهای فضایی که در آن به سر میبری چه تاثیری رویت میگذارد؟ اصلن تا حالا به این توجه کردهای که دور و برِ ما را «فضا» در برگرفت است. فضایی که ما در آن بهسر میبریم. مثلن همین اتاقی که در آن هستی و داری این چند خط را میخوانی. یا فضای خانه، سرکار، دانشگاه، کافه و... ما بخش زیادی از وقتمان رادر این فضاها میگذرانیم اما معمولن توجهی به آنها نمیکنیم. من خودم همین چند هفته پیش به طور اتفاقی رفتم و
۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه
زندگی-جامعه
مافیا! سرگرمیِ ناسالم
به احتمال زیاد تا حالا مافیا بازی کردهای. یا اینکه دستکم جمعی را دیدهای که مافیا بازی کرده باشند. من هم مثل تو یکی از این دو حالت را تجربه کردهام. و از همان نخستین تجربه، این بازی ذهنم را درگیر خودش کردهاست. برای آنهایی که نمیشناسند این بازی را، فقط همین را بگویم که در این بازی، حاضران به دو گروه تقسیم میشوند، عدهای عضو گروه مافیا هستند و و عدهٔ دیگر قربانیاناند. در حالی که اعضای مافیا میدانند چه کسی عضو گروهشان هست، هیچ کدام از قربانیان نمیدانند که چه کسی عضو گروه مافیاست هست و
۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه
زندگی-جامعه
جامعهای که مرگ دارد، جامعهای که مرده است
یکی از دوستان شیرازیام تعریف میکرد که چند روز پیش در محل کارشان (صندوق قرضالحسنه یا یکی از همین بانکهای کوچک) آقای میانسالی به محض وارد شدن به ساختمان، قلبش میگیرد و در دم جان میدهد. گویا آن مرحوم تا همین دیروزِ ماجرا در بیمارستان قلب بستری بوده و آن روز برای رتخ و فتخ کارهای وام بانکی، به همراه همسرش به آنجا آمده بوده. اما ورودش به بانک متاسفانه با خروجش از این دنیا همراه میشود. جدای از این وضعیت اسفناکی که بسیاری از همسایهها و همشهریها و هموطنانمان درگیرش هستند که حتی بعد از ترخیص از
۱۳۹۱ آذر ۱۵, چهارشنبه
زندگی-سیاست
جامعهشناسیِ سیاسیِ توالت
مدرسه که میرفتیم، همیشه دیوارهای توالتها پر از نوشتههایی بودند که البته بیشترشان محتوای جنسی داشتند. فحشهایی که معلوم نبود به کی داده میشود، شوخیها و طنزهای جنسی، نقاشیهای سادهٔ جنسی و گهگاه هم شماره تلفنهایی که اسم یک دختر کنارش نوشته شده بود. اوضاعِ مدرسههای پسرانه که اینطور بود. مدرسههای دو شیفتهٔ دختر و پسر البته اوضاع کمی پیچیدهتری داشتند. پیامهای توالتی مخاطب خاصی داشت که البته عام مینمود. پیامدهنده روی سخنش با شخص خاصی (جنس خاص) بود و گهگاه میشد ردپای گفتگویی را درمیانهٔ این پیامنگاریها دید. آن روزها فیسبوک و گوگل+ و توییتر و اینستاگرام
اشتراک در:
پستها (Atom)