۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

برچسب‌ها : ,

رفتنِ من سیاسی بود؟


سلام
    اسم «یو»* رو که میشنوم یاد خیلی چیزها می افتم. یاد شادی
 هامون. یاد غم هامون، یاد ستاد۸۸، یاد کوه، یاد اومدن ابتکار، خاتمی، موسوی، یاد خریت هامون، ببخش  اینجوری می حرفم؛ اما ...ـ
چرا رفتی!؟ چرا نموندی؟
با ... حرف میزدم. ازش پرسیدم چرا  شهسوار رفت؟ یه چیزایی گفت که توجیه نشدم. میخوام خودت بگی. بگو چرا رفتی؟ این بی انصافی نیست!؟
نذار واقعا فکر کنم «یو» سیاسی بودی و ما همه احساسی.
نذار اشتباه کنم و دیگه هیچی رو باور نکنم
بگو چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*(منظور در اینجا همون «تو» هست)
... ... ...
 بالاخره یکی لطف کرد و این پرسش رو جدی و روراست از من پرسید. می دونم که خیلی از شماها این پرسش رو دارید. این متن ایمیل یک از دوستان بود که اینجا براتون آوردم. البته من این دوست عزیز رو نمیشناختم. اما گویا خاطرات مشترک زیادی باهم داشتیم. بخشی از پاسخی که می تونستم بدم رو برای این دوست عزیزم فرستادم. بین ما چند ایمیل رد و بدل شد که بدون اینکه اسمش  رو ببرم و تغییری در پرسش و پاسخهامون بدم، اونها رو اینجا خواهم گذاشت
اما پیش از اینکه پاسخ کامل رو بذارم. دوست دارم شماها هم اینجا حرفهاتون رو عریان بزنید. اگه دوست ندارین عمومی بشه، میتونین برام ایمیل کنین. اما دوست دارم که بدونم. دوست دارم به اونچه که در ذهن شما هست نزدیک تر بشم. 
.       

1 دیدگاه:

  1. سلام همشهري
    خو.بين
    ادرس ايميلتون اشتباه نيست چون نمي تونم براتون ميل بزنم
    واينكه منم با اون دوست موافقم چرا شما رفتين ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خيلي دوست داشتم من اولين نفر باشم كه مي پرسم ولي دير نيست هميشه اولين باري هست
    مشتاقانه منتظر شنيدن دل نوشته هاي شما هستيم تا خيلي از چيزها روشن بشه خصوصا در اين تاريكي كه حتي چشم چشم را نمي بيند

    هر جا هستيد سذربلند باشي همشهري

    پاسخحذف