۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

برچسب‌ها :

ندانستن نادانسته ها و نشناختن ناشناخته ها

بعضيها هستن که از ندانستن نادانسته ها و نشناختن ناشناخته ها مي ترسن. براي همين به دنبال تبيين همه چيز و تعميمش به همه ي پديده ها هستن تا بر اين ترسشون غلبه کنن. ولي اين ترس هميشه باهاشون ميمونه. چون ناشناخته ها و ندانسته ها هميشه هستن.
در حالي که پذرفتن ناشناخته ها, عاقلانه تر و راهگشا تر هست. بالخره چيزهايي در اين دنيا وجود داره که ما نمي فهميمشون
منظورم البته اين نيست که بيخيال کشف کردن بشيم. انتقادم به تبيينهاي علمي تعميم گرا هست. بعضي وقتها ميشه با حس کردن هم چيزها رو شناخت. شايد نتونيم اينجوري تبيين کنيم. ولي ميتوني بشناسيم. معرفت همينه ديگه. شناخت دروني. با حس.
مي تونيم پديده ها رو حس کنيم.

0 دیدگاه:

ارسال یک نظر