می دانم که برای نوشتن این چند خط شاید دوباره هدف ناسزا پراکنی های «کیهان نشینان» و نا«رجا»ئیان شوم. دوباره به ارتداد محکوم شوم. اما توان نگفتن این چند جمله را ندارم.
امشب در کنسرت «دریا دادور» خوانندۀ زن و جوان ایرانی شرکت کردم. این اولین باری نبود که صدای یک زن را می شنیدم. بلکه مثل «حاج منصور ارضی»و شاگردانش _که از همیشه از روی آهنگهای گوگوش، هایده و مهستی و... نوحه سرایی می کنند_ من هم ترانه های خواننده های زن را پیش از این گوش داده ام. کنسرت هم کم و بیش رفته ام. از موسیقی سنتی بگیرید تا راک. همه را تجربه کرده ام. اما این اولین باری بود که در یک کنسرت که خوانندۀ آن یک زن باشد شرکت می کردم. می دانم که بسیاری از شما که این چند خط را می خوانید یا چنین تجربه ای نداشته اید، یا اگر هم داشته اید، بسیار بسیار اندک است. وقتی صدای «دریا دادور» که (البته در ایران یک بار و فقط برای زنان خوانده است) را گوش می دادم، با خودم فکر کردم: چرا عده ای چنین نعمتی را از دیگر بندگان خدا گرفته اند. آنوقت همانها وعده هایی آنچنانی از بهشت می دهند که خودشان از دیگران در زمین دریغ می کنند. چند بار شده است که با دوستان در طبیعت مناطق مختلفی از اروپا گشته ایم. مشابه آن را البته در ایران تجربه کرده بودم. مانند مناطقی از خراسان شمالی، گلستان، مازندران، گیلان و ارومیه. در تجربه ای که در اروپا داشتیم، این نکته توجه ما را جلب کرده که این فضا دقیقا مشابه همان فضایی است که آقایان بهشت را برای ما به تصویر می کشند. و شاید مشابه همانهایی که در قرآن کریم آمده است. علاوه بر طبیعت زیبا و خورد و خوراک فراوان، یکی دیگر از آن چیزهایی که در تصویر ارائه شدۀ حضرات از بهشت هست، همین صدای زن است. حال چرا خودشان با آنکه خدا آن را روا داشته است، آن را در این دنیا ممنوع کرده اند جای بسی تاسف دارد.
یادم می آید جایی شنیدم که امام خمینی دوران تبعید خود در جایی بوده اند که گویا زنی در آنجا مشغول خواندن بوده و گاهی هم قرآن تلاوت می کرده است. بعضی دربارۀ حرمت ماندن و شنیدن آن صدا از وی پرسش می کنند و امام در جواب می گوید: «هرکس مشکل دارد می تواند محل را ترک کند.» حال پرسش اینجاست که چرا همین حکم در کشور خودمان اجرا نمی شود
...
از اینها که بگذریم کنسرت خوبی بود. البته قطعاً توانایی خوانندگی دریا دادور را نمی توان با خواننده های درجه یک ایرانی مقایسه کرد. اما انصافاً خوانندۀ خوبی است. همچنین یکی دو آهنگ هم خودش ساخته بود که خیلی زیبا بود. ترکیبی بود از موسیقی جاز و سنتی ایرانی. ترانه ها هم قشنگ بود_آنچه امروز کم پیدا می شود.
خلاصه جای همۀ شما خالی.
برای اینکه یک وقت فکر نکنید این مطلب طرفدار نداشته، فقط دو تا از نظرهایی که دوستان به صورت ایمیل و پیام فرستادند میذارم. اگه دلیلش رو میخواین، به خط اول یادداشت مراجعه کنید
پاسخحذفپیام اول:
سلااااااااااااااااام]x, چطورییییییییییی؟ مطلب دریا دادورو خوندم! اما نمیشه اونجا نظر داد! فعال نبود! اومدم اینجا نظر بدم برات! این که میگی که درد قدیمیه! مرده شور همشونو ببرن که با هر چی زیبایی و شور و هیجانه مخالفن!
دلم برات تنگ شده چرا از فیسبوک رفتی؟ حداقل اونجا میدونستم که هستی و میدیدمت
و پیام دیدگاه دوم
پاسخحذفخیلی دلم میخواهد من هم یک بار که شده صدای یک زن را آزاد بشنوم...برادر با خواندن این متن..یادم رفت به سمت و سویی ..یکبار از خودم میپرسیدم این سی سال طوری پیش رفتند که حتی دیگه کسی لالایی های مادر خودش رو هم یادش نیست..اصلا چند نفر هستن که لالایی های اصیل ایرانی رو که به زبانها و گویشهای مختلف در ایران از سالهای سال سینه به سینه میگشته چیزی به یاد داره؟
خوب نوشتی..برادر
خیالم راحت شد پدرجان که اروپانرفته و کنسرت ندیده و خواننده زن ندیده از دنیا نمی ری. همین برام بسه پسرم. تو رفتی انگار من رفتم. تو پز بدی انگار من دادم. امضا: بابا قوری
پاسخحذفهنوز خیلی چیزا مونده باباقوری جون که باهاش پز بدیم. ایشالا بعدش باهم می میریم
پاسخحذف