۱۳۹۳ خرداد ۲۶, دوشنبه

برچسب‌ها : , , , ,

شبِ شهید مصطفی

بلکه زنده‌ست شهیدی که حیاتش ز قفاست
اولین یا دومین شب بازجویی بود. بازجو عصبانی بود. معلوم بود اتفاقی در شهر افتاده که او را تحت تاثیر قرار داده. پس از مدتی طفره رفتن دست آخر گفت:  «فرزند یکی از خانواده‌های محترم مشهد کشته شده! »
یادم نیست چطور گفت که من متوجه شدم به‌دست ماموران یا لباس شخصی‌ها به قتل رسیده! می‌گفت :  «مهندس بوده. مومن بوده. محترم بوده. مسوولیت مرگش با شماست! » با خودم گفتم  «مسوول مرگ همیشه کسیه که ماشه را می‌کشه. جوون مردم را کشتین و حالا می‌خواین بندازین گردن دوستان و همفکران مقتول؟ » اما این را نمی‌شد بلند گفت. حرف را دیپلماتیک جمله بندی کردم و گفتم:  «پس ماموران امنیتی که مسوول حفظ جان و مال و امنیت مردم هستند و برای همین کار حقوق می‌گیرند آن موقع کجا بودند و چه می‌کردند؟ قاتل را پیدا کردند؟» جواب را خودش می‌دانست. بحث را عوض کرد. 
بعدها که آمدم بیرون فهمیدم اون آقای مهندس جوون و مومن  «شهید مصطفی غنیان» بوده که شب روی پشت بام خانه (یا پشت پنجره) در حال الله و اکبر گفتن مورد اصابت گلوله قرار می‌گیره و شهید می‌شه. 
پدر مصطفی غنیان از کسبه‌ی معروف  و معتمد شهر مشهد است و شهادت مظلومانه‌ی  پسرش در اعترا‌های سال ۸۸ تاثیر عمیقی روی قشر مذهبی شهر گذاشت. سوال‌ها و ابهام‌هایی بوجود آمد و شکاف‌های جدی‌ای به جا گذاشت. تاثیری که هنوز پابرجاست.


تصویر آگهی شهادت مصطفی غنیان در روزنامه‌ی خراسان

0 دیدگاه:

ارسال یک نظر