در منطقهٔ له هال، در قلب پاریس، میدانی است به نام «بیگناهان» که وسط این میدان، یک آبشار (فواره) قرار گرفته.آبشار از یک بنای سنگی خیلی زیبا تشکیل شده. از بهترین جاهاییست که دوست دارم در کافهٔ روبرویش بنشینم و به آبشار بیگناهان و البته جنب و جوشِ مردمی که از کنارش میگذرند، نگاه کنم.
۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه
۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه
زندگی-سیاست, ستار بهشتی, وبلاگ نویسی
مرگِ ستار بهشتی، ارزش وبلاگ نوشتن را بالاتر برد
فکر میکنم مرگ دلاورانه و شجاعانه و افتخار آمیز ستار بهشتی، یک درس بزرگ برای ما داشت. اینکه وبلاگ داشتن، ارزش کشته شدن و مردن را هم دارد. در شرایطی که صدا و سیمای دروغ پراکن، همواره به ساختن یک تصویر دروغی از جامعۀ ما مشغول است و همچنین گاه و بیگاه فیلمهای سینمایی با هزینههای گزاف برای تحریف واقعیت و تخریب جنبش سبز ساخته میشود، ما چه سلاحی داریم جز خودمان!؟ ستار بهشتی خودش را در وبلاگش بازتاب داده بود. هم اکنون بهترین وبلاگهای فارسی توسط شهروندانی در شرایطی مثل ستار بهشتی به روز میشود و شمار
کتابخوانی
تماماً ظالمانه
«آره مادر. حالا دیگر فکر نکن تا ببینم خدا چه میخواهد. آقای کابلی به من قول داده که از مرز ردت کند. کلی آدم میشناسد. من که جز تو کسی را ندارم، ولی اگر زنده بمانی، هرجا باشی...» نتوانست حرفقش را تمام کند. داشت خفه میشد، بغض کرده بود، و با ناخنهاش پوست صورتش را میفشرد. دنبال زخمی تازه میگشت تا دردش را از یاد ببرد. بعد روسری اش را یک طرف کشید، به پنجره خیره شد و گفت آه! هیچ وقت مامان را به این زیبایی ندیده بودم. گفت: «اینجا دست فلک به تو نمیرسد. بعدش هم میفرستمت
۱۳۹۱ آبان ۱۷, چهارشنبه
جنبش سبز, زندگی-سیاست
جنبش سبز و پایان روایتِ «جنگ ستارگان» ـ
الان دارم «ابی» گوش میدهم که ناگهان به یاد واکنشهایی که به عکس منتشر شدهٔ برادر «محمدجواد اکبرین» با برادر «ابی» افتادم. بعد با خودم فکر کردم چنددرصد از آنهایی که در نهان و آشکار به انتشار عکس انتقاد کردند، چند بار وقتی خودشان یک حالِ غمگینی داشتند، با این ترانهٔ «کی اشکاتُ پاک میکنه، شبا که غصه داری...» آرام شدند؟ بعد به این فکر میکنم که چقدر «سیاستِ ما عین زندگی ماست»؟ چقدر!؟ و بعد به این نتیجه میرسم که به غیر از برهههایی کوتاه، سیاستِ ما فانتزی بوده است. مثل فیلم «جنگ ستارگان» یا «بت من»که
اشتراک در:
پستها (Atom)