۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

برچسب‌ها : , , ,

حماسهء آذربایجان، سندِ زنده بودنِ یک جنبش


بیشتر کسانی که به طور واقعن "خودجوش" در جریان زلزلهء غم انگیز آذربایجان فعال شدند و نبض جریان را در دست گرفتند،  همانهایی هستند که در بحبوحهء رخدادهای پس از انتخابات ۸۸ از بهترین و فعال ترین "سبزها" بودند. همین امر، خود مهمترین سند بر زنده بودن جنبش سبز هست. مگر "جنبش"  غیر از همین چیزهایی است که این روزها می بینیم؟ و مگر ما از جنبش سبز غیر از اینها می خواستیم. ما یک جامعهء بهتر و یک زندگی انسانی تر می خواستیم. خب بفرمایید. از این بهتر!؟ از این همدلی بیشتر. تازه! همهء اینها وقتی است که حاکمیتِ کودتایی تمام تلاشش را کرد تا با سرپوش گذاشتن روی فضای رسانه ای، از خیزش خودجوش مردمی و همبستگی اجتماعی ما جلوگیری کند. اما نتوانست. گویا حاکمیت بیشتر از ما می داند که چه کارهایی از دستمان بر می آید. اما نتوانست جلوی موج انسانی مردم را بگیرد.
نمی گویم که حاکمیت به مرگ زلزله زدگان راضی بود. نه اینطور نبود و نیست. هرچند که برای بخش های زیادی از سران قدرت و اقتدار،  جان مردم در برابر حفظ جایگاه قدرتشان کم ارزش تر است و قبلن هم این را نشان داده اند. ولی اگر از دستشان بر می آمد،  دوست داشتند تا ما در خانه می ماندیم و آنها با ماشین حکومتی شان، سر و ته بحران را به هم می آوردند و جلوی خسارتهای بیشتر را می گرفتند. ولی نشد. ماشین حکومتی اسقاطی تر از این حرفهاست.
خلاصه اینکه همانطور که حماسهء ۲۵ بهمن ۸۹ میخِ خیمیهء جنبش سبز را محکم در میدان سیاست کوبید، حماسهء آذربایجان در چهره ای دیگر، توان بالای این جنبش سیاسی اجتماعی را در عرصه ها و سپهرهای دیگر  نشان داد. سپهرِ همبستگی اجتماعی.

*نیاز به یادآوری نیست که جدال ما با اقتدارگرایان در حوزۀ حقوق و خواسته های سیاسی-اجتماعی مردم هنوز پا برجاست و برای بدست تثبیت کردن فضای مردم سالارانه در ساختار سیاسی حاکم، همچنان باید تلاش کنیم.

0 دیدگاه:

ارسال یک نظر