فيلم پناهی در سينماهای پاريس اکران شده و ظاهرا مردم هم خوششون خواهد اومد.
۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه
۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سهشنبه
دختر سبز ایرانی در تلویزیون فرانسه
خانم سارا نگار دوراقی، مجری ایرانی تلویزیون فرانسه که خیلی وقتها با دستبند سبز جلوی دوربین ظاهر می شه.ما بیشماریم
۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه
لوموند خوانى، انتخابات رياست جمهورى فرانسه
تا حالا آشپزها مهمتر از رييس جمهورها بودند
ﭺند روز پيش، مناظره انتخاباتى كانديداهاى حزب سوسياليست براى انتخابات رياست جمهورى سال آينده به صورت زنده از شبكه 2 فرانسه پخش شد. اين برنامه توانست با نزديك به پنج ميليون بيننده، ركورد پربيننده ترين برنامه تلويزيونى فرانسه را بشكند. اما مسئله مهم از نظر من اين نيست. به گزارش روزنامه لوموند، تا پيش از اين، ركورد پر بيننده ترين برنامه تلويزيونى در اختيار يك برنامه آشپزى بوده است.
۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه
ببئی ها در دانشگاه
در اولين روز سال تحصيلی هنگام ورود به دانشگاه، اگه با يه گله کوچولوی گوسفند روبرو بشين، چه حسی. بهتون دست ميده. راستشو بخواين، تاثير اين صحنه روی من اين بود که در يک لحظه، ابهت دانشگاه و مقام دانشجو و هرچی قصه در اينباره شنيده بودم، دود شد و رفت رو هوا اينجا پاريس، دانشگاه سوربن 7, دينس ديدرو
۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه
اصلاحات خونگی، به سبک فرانسوی
يکی دو روز هست که داريم درباره اصلاحات از درون رو با يکی از دوستام بحث ميکنيم، اما به نتيجه نمیرسيدم. تا اينکه امروز اومديم همين خونه اي که تو عکس ميبينين. خونه ی نيمه کاره ای که يه زن و شوهر ميانسال فرانسوی خريدنش و دارن توش زندگی ميکنن. و البته حين زندگي کردن، آروم آروم قسمتهای نيمه کاره ی خونه رو هم تکميل ميکنن. يه باقچه ی کوچولو هم درست کردن که توش سبزيجات مورد استفاده شون رو پرورش ميدن. درواقع اونها چون بودجه و توان کافی برای خريد يه خونه ی کامل و خوب رو ندارن،
۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه
استاتوس
ميدون اميدوارها
از بچه هايي که تو جنبش بودن و هستن، اونايي بيشتر دستآورد داشتن که اميدوار تر بودن و هستن. اصلا تو اين 12. سال تجربه ي زندگي سياسيم، کسايي در ميدون موندن که اميدوار بودن. اونايي که از اولش اميدوار نبودن، يا از ميدون اخراج شدن، يا خودشون عقب کشيدن. ولي تا حالا هيچکي نتونسته اميدوارها رو از ميدون بدر کنه
۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه
جاده, گرونوبل
وقتی جاده فرياد ميزنه
روي تخت دراز کشيدم. دوس ندا رم فردا برم سمينار. دوس دارم برم دامنه ي کوه زير درخت بشينم. دفترچه ام رو بردارم و بنويسم. و بنويسم. امروز پيش از رفتن اصلا وقت نکردم همه ي کارهام رو بکنم. خونه رو جارو نزدم و حتي يکي از ظرفها رو نشستم. يه سري از لوازم سفر رو فراموش کردم. هواي امروز پاريس باروني بود. اما تو جاده اصلا بارون نيومد. ولی وقتي وارد شهر گرونوبل شديم فقط و فقط بارون ميباريد. هنوز هم ميباره. جاده خيلي قشنگ بود. پر از منظره هايي که ما تو نقاشيهاي بچگيهامون فقط ديديم. کوههاي
۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه
رهبر جديد شيلی 23 ساله است
کامليا، سخنگوی دانشجويان شيلياﺋی است که چهار ماه است اين کشور را به بحران کشانده اند. آنها سه بار پيشنهاد رييس جمهور را برای مذاکره رد کرده اند و گفته اند که فقط مي خواهند آموزش در کشورشان رايگان باشد. از رﺋيس جمهور آرژانتين گرفته تا رﺋيس جمهور برزيل، سياستمداران و روزنامه نگاران، همه از زيبايی کامليا که اکنون چهره ی اول اين کشور هست سخن مي گويند. اما او می گويد: زيبايی ام را خودم انتخاب نکرده ام. چيزی که خودم انتخاب کرده ام، سياست ام استهمه مي گويند، کامليا آينده ی شيلی است
نماز در خاک لاﺋيک ها
مسلمانان می توانند در فرانسه ي لاﺋيک نماز عيد فطر را در خيابان بخوانند. اما در ايران مثلا اسلامی نمي توانند.
۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه
قدمت روی چشم، کتابخوانی
قاصدک دروغگو
دارم کتاب "قدمت روی چشم" را ميخونم. کتابی که توسط سرژ ميشل و پاﺋولو وودز، درباره ايران نوشته شده. سرژ که الان معاون سردبير لوموند هست، در جايی از کتاب مي نوسه:مملکتي که من در سال هشتاد و يک از آن خارج شدم، کشوری مساوات طلب و " خاکی" بود. [اما در بازگشت در سال هشتاد و پنج] با اينکه احمدی نژاد شعارهای انتخاباتی اش را بر مبنای توزيع عادلانه ی ثروت استوار کرده بود، در دوره اول رياست جمهوري اش، بوتيک های جديد دولچه گابانا، ورساچی و ديور در شمال شهر تهران افتتاح شده بود، ... رانت خواری
زندگی-جامعه, زندگی-سیاست
من نفهمیدم که مسلمانم
دیروز عید فطر بود. البته در شهری که من زندگی میکنم (پاریس) مثل خیلی جاهای دیگر دنیا، پریروز عید فطر بود که این هم از کمدی های داشتنِ یک «حکومت اسلامی» است. من هم رفتم مسجد پاریس. گفتنش کمی سخت است. اما واقعیت واقعیت را باید گفت. در این دو سال اخیر، بویژه در چند ماه گذشته، برای اولین بار در زندگی ام، احساسِ مسلمانی داشتم. برای اولین بار این احساس از درون سراغم آمد که مسلمان هستم. حالا دلیلش هرچه باشد، مسئلۀ اصلی این است که چرا پس از 28-29 سال!؟ من در یک خانوادۀ سنتی بزرگ
اشتراک در:
پستها (Atom)