یک شب پیش از شروع دورۀ ریاست جمهوری نلسون ماندلا (حدود سی سال پیش), وی بر حسب عادت همیشگی اش به دویدن شبانه می رود. هنگامی که او در حال دویدن است, ناگهان یک خودروی ون جلو او می پیچد. محافظان که دیر متوجه خودرو شده اند, فقط میتوانند خود را بین ماندلا و مهاجمین قرار دهند تا شاید بتوانند دقایقی در برابر آنها مقاومت کنند نگذارند ماندلا پیش از آغاز ریاست جمهوریش ترور شود. مردی سیاه پوست به سرعت از خودرو پیاده می شود و بسته ای را در یک قدمی آنها می گذارد و با همان
۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه
۱۳۸۸ بهمن ۶, سهشنبه
سیاوش سبزها، یک دختر است
منتشر شده در روزآنلاین امروز دو روز از روزی که تو به دنیا آمدی و من پس فردای آن روز پا به این جهان گذاشتم می گذرد. سال شصت و یک بود؛ بهمن ماه. فکر میکنم آن روزها خیابانها را آذین بندی کرده بودند برای اینکه به استقبال چهارمین سالروز پیروزی انقلاب بروند. هیچ کس خبر نداشت که من و تو به دنیا آمده ایم. آن روزها البته, کلاً کسی به تولد اهمیت نمی داد. زیرا بسیاری از جوانان مملکت برای حفظ کیان کشور به جبهه ها می رفتند و خیلیهایشان دیگر برنمی گشتند. خیابانها پر از هجله
۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه
زندگی-خاطره, زندگی-سیاست, ستاد88
جمعه خاتمی, شنبه موسوی
یک سال (۱۳۸۷) پیش در چنین روزهایی, پس از آنکه «سید محمد خاتمی» در سخنانی اعلام کرد, «یا من یا میرحسین» کاندیدا می شویم, به همراه دیگر اعضای شورای ستاد ملی جوانان88, (جوانان حامی خاتمی و موسوی) که آن زمان تنها حامی خاتمی بود, به دیدار رییس جمهور دوم خرداد شتافتیم و از این سخنان او بسیار گله کردیم. گله ها تا آنجا پیش رفت که برخی از اعضا, خاتمی را خائن خطاب کردند. همه از این تصمیم ناراحت بودیم. چون نه میرحسین را می شناختیم, نه می توانستیم از خاتمی دل بکنیم. البته برخی از اعضا علاقه ی
اشتراک در:
پستها (Atom)