دیشب شاهد شکست تاریخی برزیل بودیم. ۷ گل در نیمه نهایی آن هم در خانه. بعد از بازی تصویر برزیلیهایی نشان داده میشد که ناراحت و غمگین بودند و حق هم داشتند. اما آنچه که از پنجرهی تلویزیون میدیدیم با واقعیتی که در جامعهی برزیل در جریان است بسیار فاصله دارد. یک زمانی فوتبال در برزیل بازتابِ واقعیِ جامعهی این کشور بود. اما امروز به دلیلهای اقتصادی و سیاسی واقعیت عوض شده و آن تصویری که از برزیل و فوتبالش در ذهن ما وجود داشت گویا به تاریخ سپرده شده است. مثل همین شکست برزیل که به تاریخ پیوست.
آرسن ونگر مربی کهنهکار فرانسوی و ایدهپرداز فوتبال - که در نتیجه گرفتن با پول کم و پرورش استعدادهای ارزان قیمت خبره است - دیشب در ابتدای بازی نتوانست نارضایتیاش از این تیم برزیل را پنهان کند و گفت: « این برزیل ضدبرزیلیترین بازیها را میکند.» اشارهی او به تغییر آهنگ برزیل از سال ۱۹۹۴ تا کنون است. از نظر ونگر «هرچند که برزیل فوتبال را بوجود نیاورده، اما فوتبال را نمایندگی میکند.» اما این برزیل دیگر آن برزیلی که ما میشناختیم نیست. از هنگامی که در چند دههی اخیر فوتبال از یک ورزش رقابتی به یک صنعت تغییر چهره داد، چهرهی برزیل هم تغییر کرد. ونگر در پایان بازی در پاسخ به این پرسش که «برزیل برای ترمیم این شکست چه باید بکند» گفت: «برزیل نه تنها باید در شیوهی بازیاش تغییر ایجاد کند، بلکه باید در فضا و اتمسفر فوتبالاش هم خانهتکانی کند. فضای فوتبال برزیل [مثل خیلی از جاهای دیگر دنیا] زیر سلطهی دلالها و آژانسهای خرید و فروش بازیکن است و این باید تغییر کند تا برزیل بتواند به روزهای اوج برگردد.»
یادداشت زیر خلاصهای است از گزارشی در سایت Slate که دو-سه روز پیش منتشر شد و آن را از فرانسوی به فارسی ترجمه کردم. برای خودم خیلی جذاب و البته تلخ بود و دوست داشتم این آگاهی را با دیگر دوستان تقسیم کنم.
***
چرا تقریبن هیچ برزیلیِ سیاهپوستی را در ورزشگاههای جام جهانی نمیبینیم؟
نویسنده: گابریل فلورو
کلیپ رسمی جام جهانی که در سطح گستردهای در همهی کشورها منتشر و در جریان بازیها نشان داده میشود، پسربچهی سیاهی را نشان میدهد که گویا از یک فاوِلا [محلههای زاغهنشین حاشیهی شهرهای برزیل که مرکز انواع جرم و جنایت نیز است] آمده و حیرتزده در برابر این همه آدم که جشن بزرگ فوتبال را در کشورش میستایند، قرار گرفته است. این کلیپ، با نشان دادن آدمهایی از همهی اصلیتها که در حال جشن و پایکوبی یا ضربه زدن به توپ هستند، تصویری آرمانی از برزیل و مردماش نشان میدهد. با اینحال این کلیپ به نوبهی خودش خیلی واقعگرا هم است؛ [در نهایت در این کلیپ] نمیبینیم که پسرپچه وارد ورزشگاه شود.
از زمان آغاز این بازیها، بسیاری از روزنامهنگاران شاهدِ غیبتِ پرسشبراگیزِ برزیلیهای سیاه در ورزشگاههای جام جهانی بودند. در مقالهای که در روزنامهی گاردین منتشر شد، فیلیپ آراوژو که در برزیل زاده شده بیان میکند که چطور در هر مسابقه هنگامی که برزیلیهای سیاه را جستجو میکند درگیر بازیِ «بگرد و پیداش کن» میشود؛ درحالیکه بنابر آخرین سرشماری در سال ۲۰۱۰ نیمی از جمعیت برزیل را همین سیاهپوستان و یا دو-رگهها تشکیل میدهند. همچنین برزیل کشوری است که پرشمارترین ساکنان با اصلیت آفریقایی را در خود جای داده است.
من خودم در پنج مسابقه در ورزشگاه فونت نُوآ در شهر سالوادور شرکت داشتم. شهری که نخستین پایتخت استعماری این کشور بوده و [در همان دوره] حدود یک میلیون برده به اینجا آورده شدهاند و میراث آفریقاییها در فرهنگ این شهر هنوز هم حضور جدیای دارد. ۸۰ درصد ساکنان شهر سالوادور نوادهگان آفریقاییها تخمین زده میشوند.
این رقمها را کم و بیش از طریق مشاهده با چشم در خیابانها به هنگام جشنِ ژان مقدس که مردم محلی برای جشن و پایکوبی سنتی دور هم جمع میشوند میتوان تایید کرد. اما در حوالی ورزشگاه در روزهای مسابقه، خیابانها به ناگهان خالی از جمعیت میشوند. البته به جز فروشندگان آبجو و بطری آب که از فاولاهایی که در همسایگی ورزشگاهها هستند میآیند، و [همچنین] پلیسها و کارکنان امنیتی و انتظامات ورزشگاهها.
طبق آمارگیریای که در ۲۹ ژوئن توسط روزنامهی فولها در شهر سنت پائولو انجام شده بود، ۶۷٪ مصاحبهشوندگان برزیلی در ورزشگاه این شهر سفید بودند و ۹۰٪ آنها جزو طبقهی بالای جامعه به حساب میآمدند. نبودِ آمیختگی در ورزشگاههای برزیلی را به سادگی میتوان توضیح داد: صندلیها گراناند و اکثریتِ سیاههای برزیلی فقیر. قیمت رسمی صندلیها برای بازی برزیل و شیلی بین ۲۵ تا ۲۰۰ دلار بود، درحالیکه صندلیهای ارزان را تنها ۵٪ صندلیهای ورزشگاه را تشکیل میدهند. دستمزد کمینه در این کشور ۳۳۰ دلار در ماه است.
تیمی گوناگون اما...
در واقع، تنها نمایندگان این برزیلِ چندفرهنگی که در جام جهانی شرکت میکنند، [آنهاییاند] در میدان مسابقه هستند. ژوزه میگوئل ویسنیک، موسیقیگر برزیلی در نوشتهای در نیویورک تایمز دربارهی هویت فوتبال برزیل مینویسد: «میتوانیم بگوییم که فوتبال توانسته است دموکراسی نژآدی برقرار کند که جامعهی برزیل نمیتواند آن را بوجود بیاورد.»
***
با این حال همانطور که در بالا از قول آرسن ونگر آوردم، حتی میدان فوتبال هم که در ظاهر به فضای چندفرهنگی برزیل نزدیک است، درگیر فساد و دلالبازیای است که در برابر همین پدیده در اروپا بسیار بدتر و آلودهتر به نظر میرسد و فضای چندفرهنگی و آمیختهی آن پوششی برای گسترش مافیای فوتبال و بهره-وری از نیروی کار ارزانِ فوتبالِ برزیل و صادرات آن به اروپا است که فوتبال ملی این کشور را به قهقرای نیمهنهایی ۲۰۱۴ کشانده است.
0 دیدگاه:
ارسال یک نظر