‏نمایش پست‌ها با برچسب بانک. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بانک. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

, , , , ,

پلیس و بانک، دو روی یک سکه

۱
دیروز کیف پولم، به همراه کارت شناسایی، کارت‌های بانکی، کارت مترو و اتوبوس و مقداری پول گم شدند.

۲
دوست فرانسویِ ۶۰ ساله‌ای دارم.  فرانسوا هیچ کارت اعتباری بانکی و یا کارت مترو، کارت هواداری فروشگاه‌های بزرگ و... ندارد. من البته خودم هم از این کارت‌های هواداریِ فروشگاه‌ها فراری‌ام و تا به‌حال از آن‌ها استفاده نکرده‌ام. اما در زندگی امروز، نداشتن کارت اعتباری یا کارت مترو واقعن سخت است و من هم مثل خیلی‌های دیگر، مقدار زیادی از این کارت‌ها دارم. یک بار از فرانسوا پرسیدم: « آخه چرا؟ چرا از کارت اعتباری یا کارت مترو استفاده نمی‌کنی؟ و اصلن چطور؟ واقعن چطور زندگی‌ت بدون این‌ها می‌چرخه؟» 
خیلی آرام و راحت پاسخ داد: «من بچه‌ی نسلی‌ام که دوران بدون کارت و اعتبار و... را زندگی کرده. مگه اون موقع چطور زندگی می‌کردیم؟ الان هم درسته که زندگی ما بیش از پیش به این کارت‌ها وابسته شده، اما زندگی بدون اون‌ها غیر ممکن نیست. کمی سخته، اما غیر ممکن نیست.»
پرسش اولم را دوباره تکرار کردم: « چرا؟ برای چی از داشتنِ این کارت‌ها پرهیز می‌کنی؟»
با همان ریتم قبلی پاسخ داد: « نمی‌خوام کسی رد خریدها و رفت و آمدهام را داشته باشه. دوست ندارم وقتی فلان کتاب، فلان لباس یا فلان دستگاه را می‌خرم جایی ثبت بشه. بالاخره هروقت که من خریدی می‌کنم سیستم بانکی و [شاید هزار و یک نهاد و سازمان دیگه] رفتارهای من را ثبت می‌کنن. به اون‌ها چه ربطی داره که من به چه لباس یا کتاب و فیلمی علاقه دارم!ْ؟  من کار خلافی نمی‌کنم. اما دوست ندارم زندگی روزانه‌ام کفِ دستِ بانک یا دولت باشه. کارت مترو و اتوبوس هم همینطوره. مسیرهای روزانه‌ی آدم را ثبت می‌کنن.»

۳
دوست ایتالیایی‌ای دارم که در یک شرکت فروش ساز و دستگاه‌های موسیقی کار می‌کند. شرکت سازنده و فروشنده‌، حس‌گرهای بسیار کوچکی را درون سازها کار می‌گذارد که از طریق آن‌ها می‌تواند بفهمد که خریدار و نوازنده در روز چقدر و چطور از سازش استفاده می‌کند. کارِ لورنزو این است که  داده‌هایی که از طریق آن حس‌گرها دریافت می‌شود را تحلیل و آنالیز کند و بفهمد که نوازنده چه نیازهای جانبی‌ای دارد؟ اگر از ساز زدن خسته شده است، از طریق تبلیغات مختلف دوباره او را به ادامه‌ی نوازندگی و حتی خرید محصول‌های بیشتر ترغیب کند.  اگر دارد به نوازندگی‌اش ادامه می‌دهد، بهش استاد یا آموزشگاه معرفی کند. اگر به لوازم جانبی احتیاج دارد بلافاصله کاتالوگ‌های مربوطه را برایش بفرستد تا وی را به سمت خرید آن‌ها بکشاند و...


۴
آخر شب کیف پولم به همراه همه‌ی کارت‌ها پیدا شد. گویا آقا/خانم دزده پول‌ها را برداشته و مابقی را درون سطل آشغالی در خیابان انداخته و رفته. در این مدتی که کیفم ناپیدا بود، احساس کسی را داشتم که قبلن روی تختِ اتاق سی.سی.یو - و شاید هم آی.سی.یو - دراز کشیده بوده و انواع و اقسام دستگاه‌ها از طریق سیم‌ها و کابل‌های مختلف به بدنش وصل شده بوده، اما حالا که آن سیم‌ها و کابل‌ها را از بدنش جدا کرده‌اند و ارتباطش با دستگاه‌ها قطع شده، حیات و زندگی‌اش به خطر افتاده است. حتی وقتی‌که کیف و کارت‌ها پیدا شدند، باز هم تلخی آن حقیقتی که بواسطه‌ی این حادثه برایم روشن شده بود، رهایم نکرد.
کارت‌های درون کیفم از دو نوع‌اند. یکی کارت‌هایی که به سیستم اداری و دولتی مربوط می‌شوند، مثل کارت شناسایی، کارت بیمه و... و دسته‌ی دوم کارت‌هایی که به بنگاه‌های مالی و اعتباری مربوط می‌شوند. یا بهتر بگویم، کارت‌هایی که من را به آن نهاد‌ها ‌ربط می‌دهند. در دنیای جدید، زندگی بدون این دو نوع کارت تقریبن غیر ممکن است. حتی خیلی از آدم‌ها شب و روز می‌دوند تا به این کارت‌ها - کارت شناسایی/پاسپورت و یا کارت اعتباری فلان بانک - دست پیدا کنند یا اگر دارند، از آن‌ها نگهداری کنند. زندگیِ امروز به شکل باورنکردنی‌ای به پلیس و بانک وابسته است.

۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

, , , ,

انتقاد از حرف‌های رییس‌جمهور -۱ «پس شفافیت چه می‌شود؟»

اینکه آقای رییس جمهور می‌گوید کسی نباید به حساب‌های بانکی مردم سر بکشد،  از یک جهت بد است و از یک جهت خوب.
در هر جامعه‌ای  «باید» مقداری از کنترل روی دارایی‌های شهروندان وجود داشته باشد.  البته این کنترل نه از سوی یک نهاد خودکامه،  بلکه باید از طرف یک نهادی مردم‌سالار و دموکراتیک صورت بپذیرد؛ مثلن از سوی یک دولت دموکراتیک که نماینده‌ی مردم باشد. در سرمایه‌گراترین کشورها_هنگ کنگ،  امریکا،  انگلستان و...  این کنترل‌ها وجود دارد.  در این کشورها که چرخ جامعه روی مالیات‌های همگانی می‌چرخد،  باید دانست که هرکسی چقدر دارایی و درآمد دارد تا بر مبنای آنْ سهمِ هر شهروند از مالیات مشخص شود.  حتی در بسیاری از این کشورها، نگه داشتن پول نقد غیرمتعارف در منزل جرم است.

از این جنبه،  گفته‌ی آقای رییس‌جمهور بسیار نادرست و نابجاست. یکی از مهمترین دلیل‌هایی که در کشور ما نابسامانی عجیب و قریب اقتصادی حکم‌فرماست همین عدم آگاهی درباره‌ی دارایی‌های شهروندان است.  بیشترین کسانی که از این وضعیت سود می‌برند،  افرادی‌اند که به رانت‌های دولتی و حکومتی دسترسی دارند.  آن‌ها با بهره‌جویی از موقعیت اجتماعی‌شان بی‌حساب و کتاب به ثروت خود می‌افزایند بدون اینکه سهم خود را برای اداره‌ی جامعه (مالیات) بپردازند.  وضعیت اقتصادی ایران طوری‌ست که ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم بفهمیم دارایی شخصی هاشمی و خاتمی و احمدینژاد و روحانی،  پیش و پس از دوره‌ی دولت‌داری‌شان چقدر است. یا اینکه هرگز نمی‌توانیم بفهمیم پول‌هایی که تیم مشایی-احمدینژاد و یا ستاد محمدباقر قالیباف خرج تبلیغات شخصی‌شان کردند،  از کجا آمده و به کجا رفته.  به عبارت دیگر،  در وضعیت فعلی ایران،  نمی‌توان سره را از ناسره تشخیص داد و در چنین وضعیتی،  نگاه حسن روحانی به دارایی‌های ‌شخصی،  نه تنها به سر و سامان دادن اوضاع کمکی نمی‌کند،  بلکه بیشتر به گل‌آلود شدنِ فضای مالی و اقتصادی کشور می‌انجامد.دولت باید پیشگامِ شفافیت اقتصادی باشد،  نه اینکه رییس‌جمهور مردم را به پنهان‌کاری تشویق کند. حتی در لیبرال‌ترین کشورها هم وضعیت را به این گله گشادی نمی‌گیرند.

در مورد جنبه‌ی خوبِ این حرفِ آقای رییس‌جمهور هم به زودی خواهم نوشت.