مرد مقاومت بود؛ شجاع بود؛ آینده را خوب میدید؛ غیرت داشت؛ فرهنگی و فرهیخته بود؛ مردم را میفهمید؛ مردمی بود. اصلن خودِ مردم بود و...
این رزوها بسیاری از دوستان هنگامی از آشفته بازار سپهر سیاست ایران خسته و دلگیر میشوند، یادی از الگوی سیاستورزی مومنانه میکنند. میرحسین موسوی و ویژگیهایش را به یاد میآورند و به دیگران نیز گوشزد میکنند. حضور میرحسین به عنوان یک الگو و یادکردن از او، هردو سرمایههای گرانبهاییاند. اما یک جای کار ایراد دارد.
چرا فعل گذشته را برای میرحسین بکار میریم؟ او که حضور دارد. در گوشهای از شهر در کنار همسرش (هرچند در حصر) دارد زندگی میکند. و چه بسا ۱۴۰۰ روز زندگی در چنین شرایطیست که او را به شکل یک الگو درآورده است. الگوی پایداری و مقاومت و وفاداری.
برای میرحسین فعل گذشته را بکارنبریم.
او مربوط به گذشته نیست. او همین الان دارد مهمترین مبارزهای را که از عهدهی خیلی از ما خارج است، انجام میدهد. همچنانکه رهنورد و کروبی و دیگر یاران دربندمان. او شایستهترین فرد نسبت به فعل حال ساده است. ۱۴۰۰ روز است که دارد حال سادهی ما را صرف میکند.
او که به تاریخ نپیوسته، بلکه هنوز و هماکنون در حال رقم زدن تاریخ است. او در کنج کوچهی اختر دارد تاریخ ما را مینویسد. پر رنگتر از هر کس دیگری.
او که دور نیست. بلکه در همین لحظه در گوشهای از پایتخت ایستاده است. با آن پارو زیر برف، غبار از راه سبز امید میروبد؛ و امیدوارانه چشم بهراه.
شاید ناخودآگاه با بهکار بردن فعل گذشته، ما مسئولیتی که نسبت به او و دیگران داریم پشت گوشمیاندازیم. خدا کند اینگونه نباشد.
او نماد وضعیت همین امروز ماست. او مربوط به اکنون است. او حالِ حاضرِ ماست. حالِ سادهی همهی ما. حضور سبزش در حصر روشنترین و گویاترین نماد وضعیت ما مردم ایران است.
مرد مقاومت است؛ شجاع است؛ آینده را خوب میبیند؛ غیرت دارد؛ فرهنگی و فرهیخته است؛ مردم را میفهمد؛ مردمی است. اصلن خودِ مردم است و... میرحسین است. همین الان و در همین نزدیکی. او است.
نمیخوام عیشت و منقض کنم،
پاسخحذفولی فعل گذشته «بود» هم کلی جای بحث و مناقشه دارد ،
چه برسد به اینکه بخواهد شایستهترین...
این آدم ممکنه حالِ حاضرِ و حالِ سادهی اکثریت جامعه باشد،ولی بکار بردن فعل «ما» همچی بفهمی نفهمی؛
حکایت از عدم رعایت انصاف و ذوب شده گی روح الهی میکنه که تو باشی!
پس سهم اقلیتی مثل من «که هیچ اعتقادی به امام این آدم ندارم» وسط این بذل و بخشش کجاست آقای شهسواری؟
این آدم اگه بود و داشت و میدید و میفهمید...
که بعد از افتضاح جنگ و مضحکه گروگانگیری- قضیه حجاج ٦٦ و زانو زدن دربرابر آل فهد-
حصر منتظری و شریعمتداری - قتل عام ٣٠ خرداد و کشتار ٦٧ و قتلهای زنجیره ای...
یا باید به عنوان یک مسئول هاراگیری میکرد یا آشکارا ردای مخالفت به تن میکرد-
و با ندای بلند فغان میکرد و خود خواسته به حصر...لبیک میگفت،
نه اینکه سی و یکسال تمام از این پست به اون پست تغییر پوزسیون بده و آخرشم عنتردست حجتی بشه که یه شبه آیت شده...
این آدم اگه مردمی بود و فداکار که عاقبتش خودش و مردمش این نبود...
موسوی ظلم و ستم و حصر و کشتار و بی عدالتی کسان بسیاری را دید و شنید و دم نزد،
پس چه جای تعجب که ١٤٠٠ روزه دست انتقام طبیعت داره تاوان گذشته ای رو ازش میگیره-
که زیر سیبیلی و جناحی و خطی و مصلحتی و منفعتی رد کرده است-
حالا شما تا قیامت واسه این آدم سینه بزن و پپسی باز کن!